متن صحبت های محمد جواد ظریف در کلاب هاوس را بخوانید:
در قطعنامه ۵۹۸ مطلبی درباره غرامت ایران از عراق وجود نداشت. در ماجرای عراق و کویت، قطعنامه ۶۸۷، قطعنامهی تسلیم عراق بود و مجبور به پذیرش بود.
روزنامه کیهان بعضی از بخشهای تاریخ را دوباره دارد مینویسد!
در گزارش سازمان ملل صراحتا تصریح شد که عراق جنگ را شروع کرده است و هیچ درگیری مرزی وجود نداشته و ادعاهای عراق رد شد.
در کتاب «راز سر به مهر» حدود ۲۰۰ صفحه و در کتاب «پایاب شکیبایی» حدود ۳۰ صفحه را خودم قبل از چاپ حذف کردم.
کتاب پایاب شکیبایی در سال آخر وزارتم نوشته شد و ناراحتیهایی سال آخر را نخواستم در کتاب ادامه دهم.
بیشترین مخالفت برای وزارت خارجه در دوره اقای روحانی، از جانب خودم بود. در کتاب نوشتهام که چند مرتبه آقای روحانی دراینباره با من صحبت کردند و نپذیرفتم.
دیدگاههای من را خیلیها میدانستند. روزنامه کیهان از دهه هفتاد حملات شدیدی علیه من داشت. بعضی افراد هم چون با نگرش آنها همراه نبودم، موافق وزارت من در دولت اقای روحانی نبودند. برخی نمایندگان مجلس نهم و دهم و یازدهم تلاش زیادی علیه من داشتند و هیچوقت رابطه گرمی با مجلس ایجاد نشد.
حتما خاطر دوستان هست که یک اجماع امنیتی علیه ایران در دنیا شکل گرفته بود و بالاترین مرحله که صدور قطعنامه فصل هفتمی است که شش قطعنامه علیه ایران صادر شده بود.
در سند شورای امنیت از قطعانمههای فصل هفت، دقیقا ذکر کرده که بجز یک قطعنامه، مابقی فصل هفتمی بوده است.
هیچ رابطهای بالاتر از رییس اداره، ایران با کشورهای اروپایی نداشت؛ حتی با روسیه. ایران موشکهای ضدهوایی s300 از روسیه خریداری کرده بود و چون اینها ابزار دفاعی بودند و تحت هیچ تحریمی هم نبودند، روسیه با وجود دریافت پول، ارائه نکرد.
سازمان شانگهای که در زمان دولت روحانی، ایران عضو آن شد و آقای رییسی در اولین اجلاس آن شرکت کردند، به دلیل رفع تحریمها بود.
آمریکا با همان اجماع جهانی به راحتی توانسته بود ایران را از بازار نفت حذف کند. اگرچه با کوشش دکتر زنگنه و همت پرسنل و مهندسان نفتی به دو میلیون بشکه برگشتیم اما ما را از بازار بینالمللی حذف کرده بودند.
این که جمهوری اسلامی به این درک رسیده بود که باید از این شرایط خارج شود، مربوط به دولت اقای روحانی نبود؛ در کتاب «راز سر به مهر» نوشتهام که چگونه با وجود مخالفت اقای احمدی نژاد، مذاکرات با حضور اقای علی اکبر صالحی انجام شد و همان زمان اقای سعید جلیلی مخالف بود و هنوز هم هستند.
در مصاحبه با آقای رشیدپور که گفتم «خودمان انتخاب کردیم»؛ ایشان پرسیدند چرا ترکیه و مالزی مشکلات ما را ندارند و من آن پاسخ را دادم. که استفادههای زیادی از این جمله من شد. اما شرایط من بهعنوان وزیرخارجه کشور، طوری نبود که بخواهم به آن جواب بدهم.
یکی از بینظیرترین و چالشیترین مصاحبههای صداوسیما با یک مقام کشور بود. در کتاب «راز سر به مهر» و «پایاب شکیبایی» دراینباره مفصل توضیح دادهایم.
سالهاست بر اساس آرزومندی برنامهریزی کردهایم؛ نه واقعیت. و چون بر اساس آرزومندی پیش میرویم به اهداف خود نمیرسیم.
به کسانی رای ندهیم که با زبان آرزوها با ما صحبت میکنند. تا زمانی که با زبان واقعیت صحبت نکنیم، نمیتوانیم آینده را بسازیم. از دوره صفویه آرزو داشتیم به دوره هخامنشیان برگشتیم؛ صفویه به آن نرسید و به قاجار و ترکمنچای رسیدیم.
کسانی که با زبان آرزوها رفتند زمین بگیرند اما مجبور به امضای ترکمنچای شدند. هر روز داریم براساس آرزوها صحبت میکنیم. و کسانی که با زبان واقعیت با ما صحبت میکنند، آنها را «واداده» مینامیم.
هم در طیف انقلابیون و هم در طیف مخالفان جمهوری اسلامی، هر دو این مشکل را دارند که ابعاد قدرت را فراموش میکنند
رای ندادن یک آرزو است؛ آرزوی این که یک پیامی ارسال شود، که نمیشود. امیدوارم در ۸ تیر، رای دهیم.
برخی آرزو میکنند که با «رای ندادن» بتوانند کاری انجام دهند. در سه انتخابات گذشته دیدیم که چه شد. آلمانها هم سالها بر اساس آرزوها پیش میرفتند تا این که تصمیم گرفتند بر اساس واقعیات کار کنند.
باید نگرش واقعبینی داشته باشیم تا بتوانیم آینده بهتری بسازیم. ایران خیلی امکانات دارد و باید بر اساس همانها برنامهریزی کنیم، نه آرزوهایی که واقعیت ندارد.
در ترافیک، بهجای عبور از یک خط، چند لاین خودرو تشکیل میدهیم و نتیجه آن دیرتر رسیدن تمام ما است. چون آرزو داریم سریعتر برسیم.
سیاست خارجی و داخلی از این قاعده مستثنی نیست. اگر گفتم خودمان انتخاب کردیم، منظورم این نبود که خودمان انتخاب کردیم چنین وضع اقتصادی داشته باشیم یا فرزندان ما بیکار باشند.
من هم از این وضعیت شرمنده هستم. عذرخواهی میکنم و حلالیت میطلبم اما واقعیت این است که تمام برنامههای توسعهای ما از رژیم گذشته تا بعد از انقلاب، همه بر اساس آرزو بوده است.
باید تغییر کنیم. تنها کشوری نیستیم که این مشکل را داشتیم. آلمان در فاصله دو جنگ جهانی بیشترین آرزومندی را داشته تا این که با تصمیم جمعی اصلاح کردند
حتما آینده ایران درخشان است به شرطی که پای ما در زمین واقعیت و چشم ما به آرزوها باشد.
کجای برجام بر اساس اعتماد صورت گرفت؟ آمریکا توانست برجام را «نابود» کند؟ چرا نتانیاهو گفت تمام تلاشش از بین بردن آن است؟
مهمترین ابعاد قدرت، رضایتمندی شهروندان است.
بدون عزت و رضایتمندی شهروندان، تمامیت ارضی هم مخدوش میشود.
مزیتهای ما در ابعاد معنایی قدرت است. این که ایران بهعنوان کشور مستقل و حامی مقاومت شناخته میشود. اینها ابعاد معنایی قدرت ایران است؛ هیچ کشوری ابعاد قدرتش را از بین نمیبرد.
هم در طیف انقلابیون و هم در طیف مخالفان جمهوری اسلامی، هر دو این مشکل را دارند که ابعاد قدرت را فراموش میکنند.
قدرت در جهان پس از جنگ سرد چندوجهی شده است. قدرت نظامی، اقتصادی، جغرافیا، و حمایت مردمی از منابع مهم قدرت هستند. به دست خودمان منابع قدرت خودمان را از بین نبریم.
آرمانها به ما «دید» میدهند که به کدام سمت برویم. اگر پا روی هوا بگذارید و بر اساس واقعیت برنامهریزی نداشته باشیم، به آرمان و هدفها نمیرسیم.
بعضی یک ببر کاغذی میسازند و بعد سرافرازانه میگویند آن ببر کاغذی را نابود کردهاند.
بیشترین دفاع از برنامه پهپادی و موشکی داشتهام. بسیاری از این رفتارها هم به ما تحمیل شد. موشک و پهپاد به ما نمیدادند و ما خودمان آن را ساختیم.
حتما فردا مجددا حملات شدیدی به من خواهد شد؛ اما باید بپذیریم که «حضور» در جایی، آرزو است اما «نفوذ» با واقعیت همخوانی دارد.
هیچوقت برای تحصیل و… از سهمیه، چه در رژیم قبلی و چه در جمهوری اسلامی استفاده نکردهام.
کسی که به من میگوید دهنش را مثل اسب آبی باز میکرد؛ این حرفها مخالف اندیشه کردن است. اما من حرفی که با دانش خودم درست است را میگویم.
در طول این سه دهه، از هر دو جناح سیاسی کشور به من حمله شده است.
بعضی به من میگویند چرا در مقابل خارجی لبخند میزنی و به داخلی نه؛ چون من از خارجی چیزی جز حمله و منفعتطلبی انتظار ندارم و برای همین لبخند میزنم اما از افراد داخل کشور چنین چیزی را انتظار ندارم و افراد را دوستان خود میدانیم.
هیچ وزیر خارجهای در ایران، از زمان مشروطه، به اندازه من به مجلس احضار نشد و مواخذه نشد. در مجلس دهم که به مجلس برجام معروف شد، ۲۴ بار در مجلس پاسخ دادم. یعنی سالی ۶ بار. بعضی وزرا در کل دوران هم ۶ بار به مجلس نرفتند.
بنده هیچ نقشی در تاسیس سازمان نایاک نداشتم. با ایرانیهای نایاک مانند دیگر ایرانیهای خارج از کشور و سازمانهای دیگر ارتباط داشتم.
بیشترین تماس با اندیشکدهها و نمایندگان آمریکایی را هم من داشتهام. این تماسها و ارتباطها به معنی تاسیس آن اندیشکدهها نیست.
نمایندگی ما یک ریال به نایاک نداده است.
هر ایرانی باید مخالف تحریم باشد. کسی که موافق تحریم است، به خانواده و مردم ظلم میکند.
این میزان از فشاری که به نایاک وارد میشود را متوجه نمیشوم.
وقتی درباره خلیج فارس صحبت میشود، تمام ایرانیها همراهی میکنند.