آرش دلیل این درخواست را توضیح داده است.
*چند سال با همسرت زندگی کردی؟
من و همسرم حدود ۱۰ سال است با هم زندگی می‌کنیم.
*چرا درخواست طلاق کرده‌ای؟
به خاطر بچه‌ام. او زیر دست مادرش عذاب می‌کشد و یک بچه بیمار تربیت شده است.
*مگر همسرت چه می‌کند؟
همسرم از وقتی بچه به دنیا آمد دچار وسواس شد و کم‌کم این وسواس شدت زیادی پیدا کرد. او به طور مرتب بچه را قرنطینه می‌کند. بچه دچار بیماری روانی شده از بس مادرش او را از همه دور نگه داشته است.
*چرا همسرت چنین کاری می‌کند؟
او دوران بارداری سختی داشت. قبل از بارداری هم برای اینکه بتوانیم بچه‌دار شویم خیلی دکتر رفتیم و به سختی بچه‌دار شدیم. وقتی دخترم به دنیا آمد، همسرم آنقدر به او وابسته شد و نسبت به او حساس شد که بچه را مرتب قرنطیه می‌کند. دخترم افسرده شده. او حالا هفت ساله است و نه بازی می‌کند و نه دوستی دارد.
*برای درمان همسرت اقدام کرده‌اید؟
من بارها او را پیش مشاور و دکتر بردم و دارو گرفتم اما حاضر نیست خودش را درمان کند. می‌گوید دارد از بچه مراقبت می‌کند! اما بچه از بس با کسی در ارتباط نیست مرتب مریض می‌شود. او حتی نمی‌تواند درست صحبت کند.
*فکر می‌کنی طلاق راه حل است؟
از وقتی از همسرم جدا زندگی می‌کنم، بچه وضعیت بهتری دارد. او با معلمش ارتباط خوبی برقرار کرده، با هم پارک و شهربازی می‌رویم. از همسایه خواسته‌ام اجازه دهد دخترش با دخترم رفت‌وآمد کند و بچه حالش بهتر شده است. حتی می‌توانم بگویم دخترم چند کیلویی چاق شده! همه اینها تاثیر دوری از مادرش است. او هفت ساله است و هیچ‌وقت خوراکی‌هایی را که بچه‌ها می‌خورند نخورده بود. من برایش می‌خریدم اما بعد متوجه شدم همسرم آنها را دور می‌ریزد، چون می‌گفت این خوراکی‌ها بچه را مریض می‌کند.
*یعنی می‌گویی دخترت راضی است؟
دخترم نیاز به درمان دارد. او وضع خوبی ندارد. اگر همسرم هم خودش را درمان کند و بچه را اذیت نکند، من طلاقش نمی‌دهم اما با این وضعیت، کاری که همسرم می‌کند آسیب رساندن به بچه است.
