تحقیقات برای دستگیری این ۳ برادر با شکایت تعدادی از مالباختهها شروع شد. بررسی اظهارات آنها نشان میداد که ۳ مرد قوی هیکل که آثار چاقو و خالکوبیهای عجیب روی صورت و بدنشان وجود داشت، با شناسایی طعمههایشان در خیابان به آنها حمله کرده و با داد و فریاد آنها را ترسانده و از آنها زورگیری میکردند. شگرد این باند چنان ترسناک بود که برخی از طعمهها از وحشت میخکوب شده و حتی یکی از آنها دچار تپش قلب شدید و راهی بیمارستان شده بود. سارقان حتی تهدید میکردند که اگر پای پلیس به ماجرا باز شود، مالباختهها را به قتل خواهند رساند.
هدیه مجرمان سابقه دار
تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی تهران خیلی زود نشان داد که اعضای این باند ۳ برادر شرور هستند که سوابق مجرمانه زیادی در پروندهشان دارند. در ادامه یکی از گوشیهایی که این باند سرقت کرده بود، ردیابی و مشخص شد که در اختیار مردی جوان است. او میگفت که برادران شرور این گوشی را به او هدیه دادهاند و با اطلاعاتی که وی در اختیار پلیس قرار داد، مخفیگاه متهمان شناسایی و آنها دستگیر شدند. آنها در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کردند و تحقیقات از این باند ادامه دارد.
سرقت در ۱۰ ثانیه
برادر بزرگتر که سردسته باند است میگوید که آنها چنان در دل طعمههایشان وحشت ایجاد میکردند که ظرف ۱۰ ثانیه نقشه سرقت به راحتی اجرا میشد. گفت و گو با او را بخوانید.
طعمههایتان را چطور شناسایی میکردید؟
شگرد خاصی نداشتیم. در خیابان میگشتیم و با دیدن سوژه مناسب به او حمله میکردند. چنان فریاد میزدیم که در کمتر از ۱۰ ثانیه تسلیم ما میشدند.
به خاطر همین فریاد زدن اسم باندتان را گذاشته بودید «فریاد»؟
واضح است دیگر! ما برای خودمان گنده لات هستیم و یک محله از ما حساب می برند. وقتی میبینیم با دیدن چهره، هیکل و فریاد ما همه از ما حساب می برند احساس رضایت می کنیم.
در سرقت هایتان سلاح استفاده نمی کردید؟
معلوم است که نه. سلاح برای افراد ترسوست.
پس آثار چاقو روی صورت و دستانتان برای چیست؟
این فلسفه اش فرق دارد. سرقت با درگیری تفاوت خیلی زیادی دارد. وقتی می روی دعوا آن هم با افرادی شبیه به خودت، قطعا باید چاقو ببری تا همه از تو حساب ببرند اما برای سرقت از آدم های معمولی که نیاز به چاقو و قمه نیست.
تا حالا شده بود مالباخته ای را مصدوم کنید؟
نه اصلا. فقط فریاد می کشیدیم که البته بعضی ها با دیدن چهره ترسناک و خشن ما می ترسیدند و فکر می کنم دو نفرشان از شدت ترس بیهوش شدند! مابقی هم با دست و پای لرزان اموالشان را تقدیم ما می کردند.
با موتور می رفتید سرقت؟
نه با یک ماشین سرقتی. شبی که تصمیم گرفتیم برای اولین بار سرقت کنیم، یک ماشین پرشیا از گوشه خیابان سرقت کردیم. بعد پلاک جعلی روی آن انداختیم و با آن راهی خیابان های شمال، شمال شرق، شمال غرب می شدیم. در حال عبور از خیابان ها، سوژه را شناسایی می کردیم و بعد ماشین را پارک کرده و به سمت سوژه می رفتیم.
این اولین بار است که سرقت می کنید؟
ما تا دلتان بخواهد سابقه دعوا و درگیری داریم. ۳ برادریم که همه از ما حساب می برند. پشت همدیگر هم هستیم و خیلی هوای یکدیگر را داریم. بارها شده به خاطر مرام و معرفت دعوا کردیم اما سرقت هرگز. یک شب که با دوستانمان دور هم بودیم آنها گفتند که چرا شما از قدرتان استفاده نمی کنید تا پولی گیرتان بیاید. هرچند ما نیاز مالی هم نداشتیم اما این حرف دوستانمان، تبدیل شد به یک تلنگر برایمان. از آن پس تصمیم گرفتیم برای اینکه قدرتمان را نشان بدهیم، خفت گیری کنیم. اسم باندمان را هم گذاشتیم فریاد.
با اموال سرقتی چه می کردید؟
بذل و بخشش می کردیم. هر پولی گیرمان می آمد را خرج خوشگذرانی و تفریح با دوستانمان می کردیم. گوشی موبایل ها را هم به دوستانمان می دادیم. هدیه می دادیم و هیچ پولی در قبالش نمی گرفتیم. نگاه به چهره خشن ما نکنید، ما برای دوستمانمان سنگ تمام می گذاریم و معرفت داریم.
از زنان هم سرقت می کردید؟
نه هرگز. زنان ایرانی ناموس ما هستند، مگر می شود از یک زن سرقت کرد. ما فقط از مردان سرقت می کردیم و آنها را می ترساندیم. آن هم فقط چند مورد بود، شاید کمتر از ده مورد.