لو میگوید که هر دو شخصیت تأثیر ماندگاری بر نظریههای پولی گذاشتهاند، اما دیدگاههای آنها با چالشهایی در اقتصاد امروز مواجه است. ماندل که به «پدر یورو» معروف است، زمینهساز ایجاد منطقه پولی یورو بود و رویای جهان تکارزی برای تسهیل تجارت و تقویت ثبات اقتصادی را در سر میپروارند.
بااینحال، آرزوی او برای تحقق یک آرمانشهر دلاری هرگز رنگ واقعیت به خود نگرفت. ساتوشی ناکاموتو، خالق بیت کوین نیز که در سال ۲۰۰۸ آن را به عنوان یک ارز دیجیتال انقلابی معرفی کرد، وعده آزادی مالی و رهایی از چنگال سیستمهای بانکی سنتی میداد.
اما با گذشت زمان، بیتکوین به یک دارایی سوداگرانه تبدیل شده که بیشتر به عنوان ابزاری برای ذخیره ثروت بهکار میرود تا یک ارز برای رتقوفتق تراکنشهای روزمره.
لو اشاره میکند که افزایش ارزش بیتکوین و فرآیند پرمصرف استخراج آن، این ارز را از نقش اصلی خود دور کرده است. او میگوید که استخراج دو میلیون بیتکوین باقیمانده، اکنون به اندازهای برق مصرف میکند که میتواند به صدها میلیون خانوار کمک کند، که با اصول بهرهوری و دسترسی ماندل در طراحی ارز تناقض دارد.
بهگفته لو، این عوامل، بیتکوین را به یک ابزار ناکارا برای نیازهای پولی جهانی تبدیل کرده است، هرچند که به عنوان یک دارایی جایگزین جذابیت دارد.
لو در کتابش یشنهاد میدهد که بانکهای مرکزی با یک انتخاب حیاتی مواجهاند: یا باید با عصر دیجیتال سازگار شوند یا محکوم به عقبماندگیاند. او ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDCs) را بهعنوان راهی برای تلفیق نوآوری برآمده از داراییهای دیجیتال با ثبات برگرفته از ارزهای حاکمیتی میبیند.
بااینحال، لو معتقد است که برای موفقیت ارزهای دیجیتال ملی، باید به مقیاسپذیری و تضمین ثبات پولی توجه شود. او بر این باور است که گرچه بیتکوین آغازگر انقلاب ارز دیجیتال است، اما آینده پول در تعادل میان پیشرفت فناورانه و ارزشهای اصلی حاکمیت و ثبات پولی شکل میگیرد.