حسین آصف- انتخابات ریاست جمهوری 1403 از چند جهت متفاوت از انتخابات های ریاست جمهوری قبلی است. یکی از مهم ترین تفاوت های انتخابات اخیر و انتخابات های قبلی، فقدان شعارهای محوری انتخاباتی توسط نامزدها است. البته هر نامزد یک شعار انتخاباتی برای خود برگزیده است اما به نظر می رسد این شعار مبنایی و محوری نیست و برنامه های آن نامزد را حول خود متحد نمی کند.
این مساله را می توان از طریق تبیین تفاوت «وعده های انتخاباتی» و «ایده انتخاباتی» متوجه شد. شعار هر نامزد نمودار ایده انتخاباتی آن نامزد است. هر نامزد انتخاباتی وعده هایش را بر اساس ایده ای که در ذهن دارد ارائه می دهد.
برای مثال، دولت محمد خاتمی ایده «آزادی مدنی» را در چارچوب شعار «اصلاحات» ارائه کرد و وعده هایی مانند آزادی مطبوعات، گفتگوی تمدن ها و … را بر مبنای این ایده و شعار ارائه نمود. محمود احمدی نژاد ایده «عدالت طلبی» را در شعارهای مانند رسیدگی به «طبقه محروم» و «عدالت و مهرورزی» ارائه داد و وعده هایی مانند آوردن پول نفت بر سر سفره مردم، مبارزه با فساد اقتصادی و … را به مردم ارائه کرد.
حسن روحانی نیز دو ایده اساسی داشت. او «حل بحران سیاست خارجی» و «کنترل تورم» را به عنوان ایده های اساسی خود مطرح کرد و ذیل شعار «امید» وعده هایی مانند حل معضل هسته ای، کاهش فشارهای اقتصادی و افزایش سرمایه گذاری خارجی را مطرح کرد. شهید رئیسی بر خلاف حسن روحانی معتقد بود نباید اقتصاد را به سیاست و دیپلماسی گره زد. ایده اساسی او همین مساله بود و بر اساس این ایده، وعده هایی چون اقتصاد خودکفا، احیاء کارخانه ها، بهبود روابط با همسایگان (مستقل از رابطه برقرار کردن با غرب) و … را مطرح کرد.
با این حال، به نظر می رسد تا این لحظه، نامزدهای انتخابات 1403 ایده های انتخاباتی مستقلی نداشته اند. برای نمونه بهتر است وضعیت دو نامزد اصلی اصولگرایان را بررسی کنیم:
محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی. قالیباف در ارائه برنامه های اقتصادی و سیاسی خود از نوعی تناقض و سردرگمی رنج می برَد و شاید علت عدم ارائه یک ایده انتخاباتی واحد هم همین مساله باشد. او از طرفی برکاهش تورم و اصلاحات اقتصادی تاکید دارد و از طرف دیگر، مدعی است در صورت انتخاب شدن، بسیاری از مدیران و وزیران دولت شهید رئیسی را ابقاء می کند. تناقض سعید جلیلی کمتر است. او با صراحت بیشتری خود را ادامه دهنده راه رئیس جمهور فقید می داند اما در عین حال، تاکید دارد که قرار نیست دولت سیزدهم را ابقاء کند و روش خاص خود را دنبال خواهد کرد.
به نظر می رسد سایه دولت سیزدهم و شهید رئیسی بر انتخابات 1403 سنگینی می کند. این مساله به خصوص در بین نامزدهای اصولگرا دیده می شود. جو عمومی حاصل از شهادت ابراهیم رئیسی و تقدیس دولت او باعث شده نامزدهای اصولگرا مجبور شوند خود را ادامه دهنده راه دولت بدانند و به همین علت، از ارائه یک ایده انتخاباتی واحد که لازمه آن، مخالفت با دولت فعلی و ایجاد مسیری متفاوت است، عاجز باشند.
شاید به همین دلیل باشد که سعید جلیلی همچنان در نطق های انتخاباتی اش به دولت روحانی و سیاست هایش می تازد. این مساله هیچ تغییری در وضعیت آراء ایجاد نمی کند و هیجانی هم در بین قشر خاکستری به وجود نمی آورد. چند سالی است که کار دولت روحانی به پایان رسیده است. ایرانیان با دولتی جدید مواجه بوده و بیش از سه سال است که به قول معروف «کشتیبان را سیاستی دگر آمده است».
در این وضعیت، نامزدهای انتخاباتی باید تکلیف خود را با ایده دولت سیزدهم و سیاست های آن مشخص کنند. آنها نمی توانند از طرفی خود را ادامه دهنده دولت سیزدهم بدانند و از طرف دیگر، ژست مبدع و مبتکر سیاسی بگیرند. به دلیل همین دوگانگی و تناقض است که وعده های آنان به یک ایده انتخاباتی بدل نمی شود. آنها وعده های کور و بی ربط می دهند و ایده ای ندارند که این وعده ها را سر و شکل بدهد.
این مساله در مورد نامزد اصلاح طلبان یعنی مسعود پزشکیان نیز صدق می کند. او نیز دقیقا نمی داند در کدام قسمت گود انتخابات قرار گرفته است. پزشکیان ایده های کلی اصلاح طلبی را مطرح می کند اما از آنجا که بسیاری از ایده های اصلاح طلبی و اعتدال گرایی رنگ باخته و قدرت تهییج عمومی خود را از دست داده اند، او باید به ایده ای جدید روی بیاورد تا بتواند وعده هایی با برنامه، روشن، جزئی و مشخص بدهد. لازمه ارائه یک ایده انتخاباتی مشخص «انتقاد از وضعیت موجود» است. نامزد انتخاباتی یا باید خود را دنبال کننده وضع موجود بداند و یا باید با صراحت در مقابل مسیر موجود ایستاده و راه «مستقل» خود را ترسیم کند. لازمه این مساله نیز مقداری «شجاعت» است که به نظر می رسد در انتخابات فعلی دیده نمی شود.