طرح جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده برای برقراری آتش بس میان رژیم اسرائیل و حماس همچنان بیاندک توفیقی بر روی میز باقی مانده است. سایت Foreign Policy درباره توافق آتشبس میان اسرائیل و حماس به رهبری جو بایدن، به بررسی تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به درگیریها در غزه میپردازد. بایدن در تلاش است تا از طریق میانجیگری و فشارهای بینالمللی، به یک توافق سه مرحلهای برسد که شامل آتشبس شش هفتهای، مذاکرات برای آزادی اسیرها و دستیابی به یک صلح پایدار است.
براساس گزارش این سایت، بایدن اعلام کرده که این توافق فرصتی واقعی برای پایان دادن به این جنگ و آغاز مرحله جدیدی از ثبات و امنیت در منطقه فراهم میکند. با این حال، مذاکرات با چالشهایی روبرو بوده و همچنان ادامه دارد.
در ادامه این گزارش میخوانید: وودی آلن یک بار به طعنه گفت که ۸۰ درصد موفقیت در زندگی نتیجه تظاهر و نمایش است. از دیدگاه یک مذاکرهکننده، تنها پنجاه درصد از این سخن وودی آلن میتواند صحیح باشد. موفقیت اغلب به حضور در زمان مناسب بستگی دارد. هرکسی که تلاش میکند تلاش جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده برای فروش طرح صلح اسرائیل به همه را تحلیل کند، را درک کند، باید به زمان و نحوه محاسبه هر یک از سه بازیگر اصلی آن نگاه کند.
در اصل، ما سه ساعت جداگانه داریم که با سرعتهای نسبی متفاوت تیک تاک میکنند. دو تا از این ساعتها متعلق به بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و یحیی سنوار رهبر حماس است. آنها برای تاخیر و ابهام آفرینی بیشتر در روند تنظیم شده اند. سومی بر روی شومینه در دفتر بیضی شکل کاخ سفید قرار دارد. سریع کار میکند و دندههای آن به دلیل ضرورت سیاسی رسیدن فوری به آتش بس با هم نیز برخورد میکنند.
در حال حاضر – و شاید برای آینده قابل پیش بینی – این سه ساعت هماهنگ نیستند و چشمانداز هماهنگی آنها هم کمرنگ است. در واقع، برای نتانیاهو و سنوار، زمان یک متحد است. از نظر بایدن، زمان دشمنی است که در برابر جنگ اسرائیل و حماس که او به دنبال پایان دادن به آن است، قرار دارد. البته که دورنمای فوری برای انجام این توافق وجود ندارد. حتی اگر دو طرف بتوانند به برخی از نسخههای طرح جامع ارائه شده توسط بایدن و نتانیاهو متعهد شوند، این احتمال وجود دارد که آنها تنها بتوانند مرحله اول را اجرا کنند. با کمتر از صفر اعتماد متقابل، حتی شروع و پایان یافتن این مرحله هم به یک معجزه نیاز دارد.
بر اساس تجربه ما، مذاکرات خاورمیانه دو سرعت دارد: کند و کندتر. تصمیم گیرنده اصلی فلسطین در جایی در غزه یا احتمالاً مصر پنهان است. هیچ یک از دو رهبر هیچ اطمینانی ندارند که طرف مقابل هر چقدر هم محدود به توافق نامه عمل کند. مذاکرات بهطور غیرمستقیم توسط طرفهایی انجام میشود – ایالات متحده، اسرائیل، قطر و مصر – که اهداف آنها همیشه به طور دقیق با هم همسو نیست.
واقعیت ناخوشایند این است که دو رهبر که تصمیمات واقعی را میگیرند، عجلهای برای سازشهای سخت مورد نیاز برای پایان جنگ ندارند. در واقع، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، جیمز بیکر، این نوع مذاکره را «دیپلماسی گربه مرده» * مینامید، که در آن هدف کمتر دستیابی به توافق است بلکه طرفین تنها تلاش میکنند که مسئولیت شکست مذاکرات را بر گردن دیگری بیندازند.
یکی از مسائلی که باعث پیچیده شدن اوضاع میشود این است که حماس واحدی وجود ندارد. یکی در داخل منطقه غزه است و دیگری در خارج از این باریکه. به تدریج دیدگاهها و منافع این کادرها از هم جدا و تاثیرپذیری این دو از قدرتهای خارجی کمتر میشود. در این فضا دعوا و مشاجره داخلی به یک حق طبیعی برای دو طرف تبدیل میشود. در چنین شرایطی اسرائیل، قطر، مصر و ایالات متحده با شاخه خارجی حماس که تنها میتواند وعده بدهد اما تضمین اجرای وعده بر عهده آن نیست، معامله میکنند.
فارن پالیسی در ادامه با اشاره به دو سناریو متفاوت مدنظر سنوار مینویسد که او دو ساعت بر مچ خود بسته است. اولی مدت زمانی را ثبت میکند که ترکیبی از نیروها – آمریکایی، بینالمللی و اسرائیلی داخلی – به نتانیاهو فشار میآورند تا با آتشبسی موافقت کند که باعث میشود خود سنوار زنده بماند و بتواند بدون ترس از حمله مجدد اسرائیل، غزه را کنترل کند. این در واقع یک پیروزی تاریخی برای حماس با وجود هزینههای وحشتناک خواهد بود.
اما سنوار ساعت دیگری هم دارد. این ساعتی است که زمان در آن هرگز تمام نمیشود، زیرا بازه زمانی نامحدود اشغال غزه توسط اسرائیل را نشان میدهد که اسرائیل را از نظر دیپلماتیک، نظامی و مالی تخلیه و بیآبرو میکند.
نتانیاهو یک رهبر معمولی اسرائیل نیست. او که اکنون طولانیترین نخستوزیر تاریخ اسرائیل است، چهار سال متوالی در دادگاه منطقهای بیت المقدس بهخاطر رشوهگیری، کلاهبرداری و خیانت در امانت محاکمه شده است. برای داشتن هر گونه شانسی برای اجتناب از محکومیت یا معاملهای که او را از سیاست بیرون میکند، باید در قدرت بماند. در حال حاضر، این به معنای سرپا نگه داشتن افراطیترین دولت در تاریخ اسرائیل است.
او با هدایت یکی از دو بدترین شکست اطلاعاتی در تاریخ اسرائیل و خونینترین روز برای یهودیان از زمان هولوکاست، نمیتواند جنگ را بدون پیروزی بزرگ پایان دهد. او نمیتواند حمایت وزرای افراطی خود را با پذیرفتن اینکه حماس به نحوی برای ایفای نقش در غزه پس از جنگ زنده خواهد ماند، یا حمایت از بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطین یا وعده تشکیل یک کشور فلسطینی از دست بدهد. به نظر میرسد که او در حال حاضر آماده پرداخت هزینه عادیسازی رابطه با عربستان سعودی نیست.
اگرچه پیشنهاد سه مرحلهای که بایدن مطرح کرد و از طریق قطر به حماس ارائه کرد، یک پیشنهاد اسرائیلی است که توسط کابینه جنگ مورد تایید قرار گرفته است، نتانیاهو میداند که هرگز موافقت دو وزیر افراطی او را جلب نخواهد کرد. اما نتانیاهو همیشه میتواند از موضع فعلی خود عبور کند.
یایر لاپید، که ریاست دومین حزب بزرگ کنست را بر عهده دارد، اعلام کرده در صورتی که دو وزیر افراطی کابینه بیبی به دلیل موافقت او با اتش بس ائتلاف را ترک کنند او اماده ائتلاف با بیبی خواهد بود. به احتمال زیاد، نتانیاهو برای مدتی به همین روند و بازی فعلی ادامه میدهد و امیدوار است که پاسخ حماس به پیشنهاد آتشبس، معاملهشکنی باشد.
کنست در ۲۵ جولای به تعطیلات تابستانی میرود و تا اکتبر تشکیل نمیشود. اگر او بتواند تا آن زمان بدون بحران ائتلاف حاکم را حفظ کند، چه کسی میداند چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟ نجات اسیر دیگری، مرگ رهبران ارشد حماس یا شاید انتخاب دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده.
چالش اصلی بایدن سیاسی است. کنوانسیون ملی دموکراتها در شیکاگو در ۱۹ اوت آغاز میشود. تا انتخابات تنها پنج ماه دیگر باقی مانده است و رأی دهندگان معمولاً تا روز کارگر تصمیم خود را گرفته اند. بنابراین، ساعت بایدن بیشتر شبیه نوع شنی آن است که به کار افتاد.
غزه، البته تنها موردی نیست که در ذهن بسیاری از رای دهندگان وجود دارد و مطمئناً مهمترین هم نیست، به استثنای گروههایی مانند آمریکاییهای عرب – آمریکایی و احتمالاً رای دهندگانی که ترامپ برای آنها گزینه خوبی نیست.
با این حال، فقدان اهرم فشار بایدن بر سنوار، او را به تلاشی بیوقفه وادار میکند تا نتانیاهو را متقاعد کند که نوعی توافق آتشبس را بپذیرد. این گام میتواند اوضاع را حداقل برای چهار یا پنج ماه نسبتاً ساکت نگه میدارد. البته نتانیاهو برای این کار، بهای بالایی را طلب خواهد کرد.
آیا راهی برای خروج وجود دارد؟ در حال حاضر، نتانیاهو و سنوار یک بن بست استراتژیک برای دولت امریکا ایجاد کرده اند. حتی اگر بایدن موفق شود حماس و اسرائیل را به پذیرش طرح سه مرحلهای متقاعد کند، به احتمال زیاد یکی یا هر دو تعهدات خود را زیر پا بگذارند و از مرحله اول فراتر نخواهند رفت، مرحله اول تبادل محدود اسیران با زندانیان فلسطینی و آتشبس موقت است. نتانیاهو احتمالاً میتواند این را به دولت ائتلافی خود بفروشد و بایدن از شانس شش هفته آرامش استفاده کند، به این امید که پس از چنین دوره طولانی، فشارها برای پایان دادن به جنگ افزایش یابد.
اما حتی اگر حماس موافقت کند، هیچ یک از مسائل اساسی که برای پایان جنگ مورد نیاز است حل نمیشود: حماس اسیران را حفظ میکند. هیچ ساختار حکومتی توانمند فلسطینی ایجاد نخواهد شد. هیچ معماری امنیتی که الزامات اسرائیل را برآورده کند، برقرار نمیشود. نتیجه این وضعیت این خواهد بود که عملیات نظامی اسرائیل در برخی سطوح ادامه خواهد داشت. شاید اتفاقات پیشبینینشده همه را غافلگیر کند، همانطور که اغلب در این بخش از جهان اتفاق میافتد. اما تجربه ما نشان میدهد که شگفتیها در این منطقه الزاما مطلوب نخواهند بود.