افسردگی در کمالگراها به 5 دلیل مهم و تکان دهنده بیشتر است. غالب ما آدم ها کمال و رسیدن به بهترین حالت هر چیزی را می پسندیم و تحسین می کنیم. چه کسی نمی خواهد بهترین باشد، کارها را درست انجام دهد یا فراتر از انتظارات باشد؟ از بسیاری جهات، کمال گرایی اغلب به عنوان یک نقطه قوت در نظر گرفته می شود و به عنوان ویژگی ای که باعث موفقیت و پیشرفت می شود، به شمار می رود. اما چه می شود اگر این کمال جویی بی وقفه به آرامی بر آرامش و سلامت روان ما تأثیر بگذارد؟
واقعیت این است که کمالگراها بسیار در معرض افسردگی هستند. ما در این مقاله به جنبه های مختلف این مشکل پرداخته ایم. با خبرنامه همراه باشید!
افسردگی در کمالگراها
برای برخی، میل به دستیابی به نتایج بی عیب و نقص می تواند منجر به ناامیدی، اضطراب و در نهایت افسردگی شود. در حالی که به دنبال کمال بودن گاهی اوقات می تواند به ما کمک کند تا مرزها را کنار بگذاریم، همچنین ممکن است ما را در یک چرخه بی پایان ناامیدی و تردید به خود گرفتار کند. اما کمال گرایی دقیقاً چگونه باعث بروز مشکلات سلامت روان می شود؟ یا افسردگی در کمالگرایان چرا رخ می دهدت؟ بیایید نگاه دقیق تری به این موضوع بیندازیم.
تعیین استانداردهای غیر ممکن
کمال گرایان اغلب از خود انتظارات زیادی دارند – گاهی بیشتر از آن چیزی که هرکسی می تواند به طور واقع بینانه به آن دست یابد. مهم نیست چقدر تلاش می کنند، از نظر خودشان باز هم کافی نیست. این احساس مداوم عدم کفایت منجر به ناامیدی و فرسودگی می شود و آنها را بیشتر با افسردگی مواجه می کند. وقتی موفقیت همیشه دور از دسترس به نظر می رسد، طبیعی است که احساس ناامیدی داشته باشیم.
به تعویق انداختن کارها از روی ترس
واقعیت این است که کمال گرایی می تواند منجر به به تعویق انداختن کارها و امور شود. ترس از انجام ندادن یک کار بدون عیب و نقص، حتی شروع را سخت می کند. با نزدیک شدن به ضرب الاجل ها، استرس زیاد می شود و فشار زیادی را متحمل می شویم. این چرخه تأخیر در کارها، احساس گناه و مقابله با اضطراب تنها به پریشانی روحی و روانی ما میافزاید و احتمال افسردگی را بیشتر میکند.
گره زدن عزت نفس به موفقیت
برای بسیاری از افراد کمال گرا، احساس ارزشمندی آنها به طور کامل در دستاوردهایشان پیچیده شده است. اگر آنها انتظارات زیادی سطح بالای خود را برآورده نکنند، احساس می کنند شکست خورده اند – نه فقط در یک کار، بلکه به عنوان یک شخص. این عزت نفس شکننده، آنها را در برابر احساسات عمیق بی کفایتی آسیب پذیرتر می کند و خطر افسردگی را نیز افزایش می دهد. وقتی هر اشتباه کوچکی مانند یک شکست شخصی به نظر می رسد، داشتن احساس خوب نسبت به خودمان سخت است. به همین دلیل افسردگی در کمالگراها شیوع زیادی دارد.
مدام دنبال هدف بعدی بودن
کمال گراها هرگز واقعاً از آنچه به دست آورده اند احساس رضایت نمی کنند – در واقع از نظر آنها همیشه هدف دیگری برای رسیدن و تلاش کردن وجود دارد. مهم نیست چقدر به دست می آورند و دستاوردهای شان تا چه حد است، برای آنها هرگز کافی به نظر نمی رسد. این فشار مداوم برای انجام کارهای بیشتر، منجر به فرسودگی شغلی، استرس و در نهایت افسردگی می شود. کمالگراها بدون توانایی مکث و قدردانی از پیشرفتی که تا بدینجا داشته اند، در نهایت احساس خستگی و پوچی می کنند.
ترس از ناامید کردن دیگران
کمال گرایان اغلب بار سنگینی را به دوش می کشند: ترس از ناامید کردن آدم های دور و اطراف شان. آنها برای برآورده کردن انتظارات – از طرف خانواده، دوستان یا جامعه- فشار زیادی به خود وارد می کنند. وقتی احساس میکنند کوتاهی کردهاند، شرم و انزوا به سراغشان میآید. این وزن عاطفی میتواند آسیب جدی به سلامت روان وارد کند و احتمال افسردگی را بیشتر کند. افسردگی در کمالگراها در بسیاری موارد به همین دلیل است.