اسماعیل امینی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، با ابراز تاسف از درگذشت محمدعلی علومی، درخصوص تکنیک داستاننویسی این نویسنده توضیح داد: محمدعلی علومی به دلیل مطالعات گستردهای که داشت هم با شیوههای داستاننویسی غربی آشنا بود و هم شیوه قصهگویی و حکایتگویی ادبیات سنتی ما بهویژه ادبیات عامه را کاملاً میشناخت و وقتی قصه مینوشت از این توانمندی استفاده میکرد و شیوه قصهنویسی او نظیر دیگری نداشت و شخص دیگری نمیتوانست به این سبک قصه بگوید. علومی به زبان عامه، اصطلاحات، حکایتها ضرب المثلها و ویژگیهای زبانهای محلی اطلاعات کامل داشت و این امر باعث شده بود مجموعه این زبان غنی به لحاظ فرهنگی در آثارش متجلی شود به گونهای که وقتی داستانی از علومی میخوانیم گویی یک پیوستگی تاریخی و فرهنگی میان گذشته و امروز و نیز میان وسعت جغرافیا در مقابل مخاطب قرار گیرد.
امینی درباره نگاه فلسفی و گریز از واقعیت علومی عنوان کرد: زمینه اصلی ادبیات از واقعیت شروع میشود اما طبیعت ادبیات این است که جهانی هنری و ساخته تخیل وجود دارد که مناسبات میان انسانها، عناصر، اشیا و فاصلههای زمانی به شیوه واقعیت نیست و هر نویسندهای اگر به کارش مسلط باشد و ساختار داشته باشد جهاننگری و فلسفهای را که برای تفسیر جهان برگزیده است در جهان ممکنی که در اثر ادبی ایجاد میشود منعکس میکند و محمدعلی علومی هم از این جهت مستثنی نیست.
این نویسنده با اشاره به اینکه علومی قصههای طنز بسیار خوبی دارد، از کتابهای «آقای دیو» و «وقایعنگاری طالبان» نام برد و گفت: همچنین تعدادی آثار تحقیقی درباره طنز دارد و از جمله آثاری که درباره بررسی طنز در متون کهن دارد میتوان به کتاب «شاهنشاه در کوچه دلگشا» اشاره کرد که در آن از تحولاتی صحبت میکند که بسیار به ما نزدیک است و در معرض جدال بوده است. داوری کردن درباره گذشته نزدیک ایران همیشه در معرض اغراض بوده است و علومی بدون در نظر گرفتن این غرضها با همه این تحولات شوخی کرده و وارد موضوع خطیری شده که اگر کسی توانمندی نداشته باشد قلمش به یک موضع میلغزد اما قلم علومی لغزش ندارد.