دونالد ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود، به دلیل اتخاذ سیاستهای یکجانبهگرایانه، رویکرد “چندجانبهگرایی” اروپا را به چالش کشید و با خروج از توافقنامههای بینالمللی مانند توافق آب و هوایی پاریس و توافق هستهای ایران (برجام)، تعرفههای جدید بر فولاد و آلومینیوم اروپا وضع کرد، روابط با اروپا را تیره کرد. او حتی متحدان اروپایی را “دشمنان تجاری” خواند.
به طور کلی، میتوان گفت اختلاف ترامپ با اروپا ناشی از موارد چندگانه است. از سیاست خارجی و خروج از توافقهای بینالمللی و تأکید بر منافع ملی آمریکا گرفته تا مسائل اقتصادی و وضع تعرفه بر کالاهای اروپایی.
نگرش به ناتو و انتقاد از سهم پایین کشورهای اروپایی در پرداخت هزینههای ناتو نیز از دیگر زمینههای اختلافی است. درست مانند حمایت از راستگرایان و نزدیکی به رهبران پوپولیست راستگرا در اروپا که با ارزشهای سنتی اروپا در تضاد است و خشم آلمان و انگلیس از مواضع ترامپ و ماسک را برانگیخته است.
به گفته کریستی رایک، مدیر مرکز بینالمللی دفاع و امنیت در تالین، استونی، بازگشت ترامپ به ریاستجمهوری شکافهای عمیقی را در اروپا نمایان کرده و رویکردهای متفاوتی را در قبال ترامپ ایجاد کرده است. برخی کشورها مانند آلمان رویکرد اخلاقی دارند، در حالی که فرانسه به دنبال فرصتها است. مکرون اما در مونیخ به سران اروپا گفته باید در جلسهای فوق العاده، مقابله با آمریکا را بررسی کنند.
جنگ اوکراین، موج راست گرایی افراطی، اختلاف با دانمارک بر سر گرینلند و بی اعتنایی به اروپا در تنشهای خاورمیانه، ترامپ و اروپا را به شدت از هم دور کرده تا جایی که رئیس جمهور اوکراین پیشنهاد کرده اروپا ارتشی مستقل ایجاد کند. نوعی ناتو بدون حضور آمریکا.
این بحران میتواند در پرونده ایران هم آمریکا و اروپا را مقابل هم قرار دهد. ترامپ درحالی به فشار حداکثری علیه کشورمان ادامه میدهد که اروپا با مکانیزم ماشه میتواند مرگ برجام را اعلام کرده و هدیهای تقدیم ترامپ کند. با این حال ممکن است شکاف در پرونده اوکراین و دخالتهای کاخ سفید در مسائل داخلی اروپا، تروئیکای اروپایی را وادارد در موضوع ایران متفاوت از واشنگتن عمل کند.
البته از آنجا که اروپا از نزدیکی تهران و مسکو در جنگ اوکراین خشمگین است، احتمال دارد بهطور مستقل علیه ایران وارد عمل شود اما در پرونده هستهای بعید است که اروپا در این شرایط به کارزار فشار حداکثری ترامپ بپیوندد.