عموی تتلو میگوید: تتلو تحت تاثیر دوستان بد و مواد مخدر قرار گرفته است. عموی تتلو میگوید: امیرحسین پدرش را خیلی دوست داشت. وقتی کوچک بود، فوتبال بازی میکرد و در خانواده بود. از همان 10، 12 سالگی به خواندن بسیار علاقه داشت. اینها رشت بودند. وقتی به تهران آمدند وارد موسیقی زیرزمینی شد. سبک خاصی به قول خودشان اجرا میکرد و یواشیواش تا اینجا آمد. پدر امیرحسین خیاط بود. بنابر دلایلی خیاطی را رها کرد و در یک شرکت ساختمانی که داداشهای من داشتند، فعال شد. بعد هم تصادف کرد. یک نیسان ارتش در اتوبان صیاد شیرازی به او زد. ایشان یک هفته در کما بود و بعد هم فوت کرد. این اتفاق مربوط به سال ۱۳۸۴ است. من فکر میکنم امیرحسین ۱۸ یا ۲۰ ساله بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند. ایشان مستقل زندگی میکرد، یا در مقاطعی با پدر یا مادرش زندگی میکرد. خیلی ارتباط خوبی با همه داشت. امیرحسین اخلاق خیلی خوبی داشت. الان هم دارد. اگر اینجا حضور داشته باشد همهتان را مجذوب رفتار و حرکات خود میکند. اینقدر که بچه خجالتی و با حجبوحیایی است. امیرحسین را بعداً دوستانش و مواد کنترل میکردند. امیرحسین چه در ترکیه و چه در ایران، دوستان و اطرافیانش واقعاً خوب نبودند. واقعاً او را هدایت و کنترل میکردند. اینجا که بود مواد نمیکشید اما آنجا خودش میگفت، قرصهای ترامادول زیاد مصرف میکرد، گل مصرف میکرد، مشروب میخورد و قارچهای سمی برای اینکه خوابش ببرد، مصرف میکرد. کسی که گل بکشد، ترامادول بخورد، سیگار برگ بکشد و ورزش کند، خطرناک است. یعنی از نظر من خطرناک است. به نظر من امیرحسین باید معاینه شود. یک اشکال ژنتیکی، که الان قابل بازگو کردن نیست، دارند. یک روانشناس حتماً با یک معاینه خیلی ساده میتواند تشخیص دهد که امیر مشکل دارد. امیرحسین اصلاً سیاسی نیست. سال 96 او میخواست به قشم برود آقای رئیسی میخواست مشهد برود. امیرحسین را در فرودگاه بردند که همدیگر را ببینند. همان قضیه باعث درگیری من و امیرحسین شد. دعوا و قهر بین ما اتفاق افتاد. به من گفته بود که عمو به چه کسی رای میدهی؟ و من هم گفته بودم به آقای روحانی رای میدهم. بعد هم به من گفته بود اگر بخواهی من هم میآیم تبلیغش را میکنم. من ناگهان دیدم پیش آقای رئیسی رفته است! من یک پست گذاشتم و گفتم که ایشان میخواسته به روحانی رای بدهد ولی بعد با آقای رئیسی عکس گرفته است. بعد این شروع کرد به من ناسزا گفتن و دعوا کردن که تو نگذاشتی! اینها میخواستند به من کنسرت برج میلاد را بدهند. من او را سال ۸۸ پیش مسئول ستاد هنرمندان حامی میرحسین بردم. گفت من این آهنگ را میسازم. من را با ماشینش به خانه برد و بعد نیم ساعت به من زنگ زد و گفت: «عمو این خوبه؟!» همان پشت تلفن آن را برایم خواند. خب این آدم واقعاً باهوش است. خواند و سیدیاش را ساختیم و تکثیر کردیم. شب که داشتیم میرفتیم میدان ونک دیدیم همه دارند در ماشینهایشان گوش میدهند. آدم باهوشی است. در عرض یک ساعت برای شمایی که زندگیتان را برایش شرح دادهاید، آهنگ میسازد و شعر میگوید. باهوش است اما هوشش در آن کانال است. در اینکه خودش را حفظ کند ناتوان بوده است.