آیا دلزدگی جنسی آغازی برای خیانت، طلاق عاطفی و طلاق حقوقی است؟
دلزدگی جنسی چیست؟
تحقیقات در ایران نشان می دهد با کمک شاخصه های دلزدگی جنسی، آسیب عشقی را در زوجهایی با طلاق عاطفی پیشبینی کرد.
با این حال در تحقیقات بین المللی ارتباط همبسته و مستقیمی میان دلزدگی زناشویی(Marital Boredom) با رفتارهای جنسی پرخطر و خیانت مشاهده نشده است(منبع).
تحقیقات نشان می دهد در سال ۷ ام ازدواج کسالت زناشویی بیشتر از سال ۱۶ ام ازدواج است(منبع). لذا افرادی که وارد سال ۷ ام ازدواج می شوند به دلیل گسترش خانواده و عدم مراجع به مشاور جنسی دچار مشکل می شوند.
با توجه به نتایج پژوهش های اخیر می توان از مداخله برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برای کاهش کسالت زناشویی و بهبود رضایت جنسی در افراد متاهل استفاده کرد.
ریشه های اضطراب در مورد رابطه جنسی
شخص مراجعه کننده به مشاوره خانواده می گوید: تقریبا سه سال و نیم است که من ازدواج کرده ام.
از نظر دیگران، به نظر می رسد یک زن و شوهر خوشبخت هستیم.
اما واقعیت این است که با تمام عشق و علاقه ای که بین من و همسرم وجود دارد.روابط ما محدود به خنده، بیرون رفتن و غیره است و روابط زناشوئی و عاطفی در کار نیست.
شخص دیگری در مرکز مشاوره روانشناسی می گوید: من یک سال است که ازدواج کرده ام، اما من علاقه ای به نزدیک شدن به همسرم ندارم.
هرچند که سعی می کنم، نمی توانم از آن لذت ببرم، چگونه این مشکل را حل کنم؟زندگی من شکست خورده است.
چرا برخی از مردان یا زنان تمایلی به رابطه عاطفی زناشویی با همسر خود ندارند؟
در واقع، داشتن فعالیت جنسی در هر دو زن و مرد چند وجهی است.
عواملی مانند رابطه عاطفی با همسر، شرایطی که در آن رابطه اتفاق می افتد و عوامل فردی که در تشکیل آن وجود دارد، باید از چندین جنبه مربوط به آن باشد.
مانند میل جنسی، تحریک، ارگاسم و از نظر فاکتورهای فردی، بین فردی، روانشناختی، پزشکی، محیطی و نیز مهم است.
واقعیت این است که برخی از مردان یا زنان نمی خواهند رابطه زناشویی با همسرشان داشته باشند.
این چیزی است که بسیاری از عوامل ممکن است در آن نقش داشته باشند.
مهمترین نکته در توضیح چگونگی دلزدگی جنسی، شناخت این است که در چه شرایطی این اتفاق می افتاد؟
آیا از سال های بسیار زود هنگام زندگی ناخوشایند بوده است یا در زمان و شرایط خاصی شکل گرفته است؟
چگونه می توان متوجه کاهش میل جنسی شد؟
اکثر افراد میل جنسی را به عنوان یک احساس حساس در نظر می گیرند، اگر چه این اصطلاحات می تواند بخشی از احساسات تمایل جنسی را توصیف کند، اما رابطه جنسی پیچیده تر از این است.
میل جنسی یکی از مراحل روانشناختی است که در آن فرد تمایل به تصور و فعالیت جنسی دارد.
افراد مبتلا به بیماری های قابل انتقال از راه جنسی که در معرض ابتلا به بیماری های مثانه و پروستات اند، در معرض ابتلا به بیماری های قابل انتقال از راه جنسی هستند.
سطح بسیار زیاد یا بسیار کم میل جنسی می تواند برای کسانی که این مشکلات را تجربه می کنند، آزار دهنده باشد و طبیعی است که فرد دیگر را ناراحت کند.
میل کم جنسی یک اختلال (ناهنجاری) است، در حالی که میل جنسی بیش از حد اغلب به عنوان اعتیاد جنسی دیده می شود.
مشکلات مربوط به رابطه جنسی در مردان و زنان به واسطه مسائلی نظیر عدم میل، شور و هیجان (در رابطه با شرایطی مانند فانتزی های جنسی، استمناء یا داشتن رابطه جنسی) تعریف شده است.
اختلال جنسی به دو نوع میل جنسی و جنون جنسی تقسیم می شود.
برای مثال، یک فرد در شرایط خاصی با همسرش بی میلی می کند، مثلا در خانه، اما در سفر و خارج از خانه، او تمایل به داشتن رابطه زناشویی دارد.
میل جنسی شرطی نیست، اما وقتی شرطی شود هیچ تمایلی برای ایجاد یک رابطه در هر موقعیتی وجود ندارد.
کاهش دلزدگی زناشویی
این کار با شناسایی مجموعه ای از عوامل متمایز مرتبط با دلزدگی جنسی، ارائه اهداف عملی برای زوج هایی که به دنبال رضایت جنسی بیشتر از طریق کاهش کسالت جنسی هستند و زمینه را برای تحقیقات آینده فراهم می کند، مهم و مفید است.
این یافتهها ما را به در نظر گرفتن نقش ویژگیهای فردی مانند مسائل شخصیتی و توجه، و مشکلات مشترک مانند اینکه چگونه این فرض که رضایت جنسی کاهش مییابد، میتواند رابطه جنسی خوب را تضعیف کند، حتی برای زوجهایی که شریک طولانی مدت دارند، در نظر بگیریم. این کار همچنین از ارزیابی و درمان بهتر زوجهای با رضایت جنسی و رابطهای پایین خبر میدهد.
بی حوصلگی جنسی یک مفهوم اساسی است، لنزی که از طریق آن می توان رابطه و رضایت جنسی را برای درک موانع و شناسایی اهرم های تغییر مثبت مشاهده کرد.
تحقیقات آینده از یک تعریف واضح و مشترک از کسالت جنسی بهره مند خواهند شد و مطالعاتی در مورد اینکه چه مداخلاتی باعث کاهش کسالت جنسی می شود، و تا چه حد کاهش کسالت جنسی منجر به رضایت جنسی و رابطه جنسی بیشتر می شود، سود خواهند برد(منبع).
اما اگر مشکل روابط زناشویی براساس الگوهای تکراری و بدون تغییر باشد، باید تغییرات در الگوهای رفتار جنسی انجام شود
علت از دست رفتن میل جنسی چیست؟
مشکلات روانی مانند اضطراب، به ویژه افسردگی، به علت اختلال و استفاده از داروهای ضد افسردگی (به ویژه فلوکستین)، میل جنسی را کاهش می دهند.
علاوه بر این، نگرش ها بر روی عدم تمایل به داشتن رابطه زناشویی تأثیر قابل توجهی دارند.
بسیاری از مردان و زنان این رابطه را صرفا به عنوان ابزاری برای ادامه نسل مطرح می کنند و معتقدند که داشتن رابطه زناشویی با یک هدف بوده و غیر از آن گناه است.
بنابراین طبیعی است که آنها برای ایجاد رابطه با هم فقط در زمان های خاصی اقدام کنند.
از سوی دیگر، نگرش فرد نسبت به عملکرد او نیز میل جنسی او را کاهش می دهد.
به عنوان مثال، مردانی که فکر می کنند که باید در هر موقعیتی برای رابطه جنسی آماده باشند، زمانی که در عمل شکست می خورند، ممکن است در مورد توانایی و عزت نفس جنسی خود شک و تردید داشته باشند.
البته، مشکلات جنسی دیگر مانند اختلال نعوظ، انزال زودرس در مردان و نگرش منفی که فرد در عملکرد جنسی تجربه می کند و حتی مشکلات جنسی زن مانند خشکی واژن، درد و غیره عامل شکست در رابطه است.
ترس از تکرار شکست جنس یا بازجویی از همسر و آزار و اذیت او در هنگام رابطه (به علت درد مقاربت) همگی تمایل به رابطه زناشویی را کاهش می دهد.
علاوه بر مشکلات روحی و جنسیتی، داشتن مشکلات جسمی مانند سرطان نیز باعث اختلال جنسی می شود.
بیماری قلبی عروقی، فشار خون بالا، کلسترول بالا و دیابت نیز میل جنسی در ناحیه تناسلی را کاهش می دهد.
کیفیت ارتباط مرد با همسرش می تواند رابطه جنسی با همسرش را تحت تاثیر قرار دهد؟
بسیاری از زوج ها در شرایط نامناسب رابطه برقرار می کنند؛ آنها اغلب آمادگی ندارند که به دلیل خستگی مرتبط با کار، خستگی فیزیکی و ذهنی، نگرانی های شغلی و خانوادگی است.
به دلیل دلایل فشار و علاقه شوهر و احترام به او رابطه را انجام می دهند، بنابراین طبیعی است که یک رابطه موفق نداشته باشند.
چنین وضعیتی به طور کلی میل جنسی در هر دو زوج را کاهش می دهد.
این مسئله زمانی بیشتر در ازدواج ها رخ می دهد که چیزهایی مانند نگه داشتن بچه ها، ایجاد روابط و الگوهای روابط روزمره و تکراری استفاده می شود.
حتی در بعضی موارد، مرد در رابطه با همسرش احساس خاصی نمی کند که در این مورد، میل جنسی فرد به همسرش به شدت از دست می رود.
این نقش علاوه بر عوامل روانشناختی، عوامل پزشکی و فردی، عوامل بین فردی و حتی روابط عاطفی، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند.
نوع رابطه حاکم در تعیین اینکه چگونه زنان و مردان در حال مبارزه با مشکلات مختلف هستند، تعیین کننده است.
عشق و علاقه به یکدیگر، درک متقابل از نیازها و خواسته ها، و درک شرایط خاص زمانی و مکانی که در آن زن و شوهر زندگی می کنند، عوامل موثر بر میل جنسی هستند.
البته، این فقط عشق و تمایل به داشتن میل جنسی نیست و زنان و مردان باید یکدیگر را جذب کنند، شرایط یکدیگر را درک کنند و روابط زناشویی همیشگی با یکدیگر را داشته باشند.
هدف از داشتن رابطه زناشویی، لذت از آن است، بنابراین شما نباید از این رابطه متضرر شوید.
به رغم علاقه مندی زن و شوهر، یکی از آنها برای دیگران جذابیت جنسی ندارد و همسرش نمی تواند با او ارتباط برقرار کند.
یا این که زن و شوهر نمی توانند به دلیل فقدان مهارت های عاطفی و جنسی، یکدیگر را درک کنند و نیاز هم را برآورده سازند.
عوامل زیر می توانند میل جنسی و رضایت جنسی را کاهش دهند.
درگیری های زناشویی
عدم تفاهم
ناسازگاری
بی اعتمادی و فقدان احترام
احساس خشم و نفرت
عدم توجه به نیازها
عدم عشق و علاقه
روابط بین فردی آسیب دیده
مهمترین نکته در مورد درمان مشکلات جنسی چیست؟
مهمترین نکته این است که دانستن عوامل دقیق در ایجاد مشکل و جنبه های مختلف آن به منظور ارائه برنامه های درمانی و آموزشی ضروری است.
به همین علت توصیه می شود که متخصص برای ارزیابی دقیق و درمان موثر اقدام کند.
بسته به نوع مشکل، درمان متفاوت است.
درمان اختلال شناختی یا هر گونه مشکل جنسی دیگر تا زمانی که مشکلات مانند اختلالات زناشویی، مشکلات روانشناختی، ارتباطات، پزشکی و غیره حل نشده، کار نامناسبی است.
بنابراین، در ابتدا، عوامل ایجاد کننده باید درمان شوند و سپس به طور موثر حل شوند برای مشکلات جنسی از فرد پرداخت.
یک زن و شوهر که مشکلات جنسی آنها دو طرفه درگیری های زناشویی و یا عدم عشق است، می توانند از درمان زوجین برای حل مشکلات خود بهره مند شوند.
اگر بی میلی به دلیل فقدان جذابیت جنسی زن و شوهر باشد، رویکرد باید بر مبنای تغییرات ظاهری همسر باشد.
در این صورت لازم است که همسران در مورد تغییرات ظاهری که باعث جذب جنسی می شوند، موافقت کنند.
روابط زناشویی مشتاقانه
برای جلوگیری از هر نوع ناراحتی، باید با نظارت دقیق یک متخصص انجام شود.
اما اگر مشکل روابط زناشویی براساس الگوهای تکراری و بدون تغییر باشد، باید تغییرات در الگوهای رفتار جنسی انجام شود.
البته، این تغییرات زمانی ممکن است که مردان و زنان تمایل زیادی برای بهبود روابط بین فردی خود داشته باشند.
اگر میل خفیف به علت سطح پایین تستوسترون باشد، باید مراقبت سن و سلامت بیمار بود.
به عنوان مثال، در مردان مبتلا به سرطان پروستات، مصرف تستوسترون می تواند به پیشرفت سرطان منجر شود.
اما در اکثر مردان این روش بی خطر است و معمولا میل جنسی را افزایش می دهد.
آزمایشات بالینی بای برای شناسایی علت بی میلی و بی تفاوتی ها در مرکز مخصوص و مراکز مشاوره خانواده انجام شود.