بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
ترور آقای سیدحسن نصرالله یک تاثیر کوتاهمدت و یک تاثیر بلندمدت دارد. در کوتاهمدت، طبیعتا ترور ایشان خسارت سنگینی برای حزبالله و جنبش مقاومت محسوب میشود؛ یک امتیاز سیاسی نیز برای نتانیاهو است که میتواند در فضای سیاست داخلی از آن بهرهبرداری کند. در خارج از اسراییل نیز این فرصت را به اسراییل داده تا در برابر افراد و احزابی که در غرب مخالف تداوم جنگ هستند، ایستادگی کند.
اما در بلندمدت، ترور شهید سیدحسن نصرالله موجب خواهد شد، با روی کار آمدن نیروی جوان در صفوف فرماندهی، حزبالله مصممتر، قاطعانهتر و با مواضع تندتر نسبت به رژیم اسراییل وارد میدان شود.
دکترین دفاعی ایران تابع افکار عمومی نیست و با ملاحظات و دادههای عمیقتری در نهادهای بالادستی در مورد آن تصمیمگیری میشود. هنوز هم نظام به این تصمیم نرسیده که باید سلاح هستهای داشته باشیم.
دولت پزشکیان در نیویورک مواضع بسیار سنجیده، اصولی و در عین حال تندی نسبت به اسراییل اتخاذ کرد.
حال، عدهای در داخل کشور دولت پزشکیان را پس از بازگشت از نیویورک- به دلیل مواضعی که در باب تنشزدایی مطرح کرده – عملا مقصر اتفاقات لبنان میخوانند و آن را به تلویح و تصریح به خیانت به جنبش مقاومت متهم میکنند. این فضای مسمومی که آنها در رسانه ملی و شبکههای اجتماعی علیه دولت به راه انداختهاند نه تنها خلاف اخلاق و انصاف است، بلکه به زبان عربی برگردانده میشود و طرفداران مقاومت در منطقه را نسبت به ایران بدبین میسازد.
شرط لازم برای آغاز مذاکرات این است که یک «اراده سیاسی» در طرفین برای حل یک موضوع ایجاد شود. در رابطه با ایران و غرب، وضعیت به نقطهای رسیده است که تداوم و تشدید تنش میتواند پیامدهای سنگینی برای طرفین در پی داشته باشد. هر دو طرف هم به این حقیقت اذعان دارند. در نتیجه اینکه در مقطعی تصمیم بگیرند تنش را مدیریت کنند – یا حتی فصل جدید در مناسبات خود رقم بزنند – دور از ذهن نیست.
بازگشت ترامپ حتی میتواند بقای سازمان ناتو را به خطر بیندازد و اروپا را به سمت ایجاد «استقلال دفاعی» سوق دهد.