به نقل از انتخاب و به نقل از psychologytoday؛ کنجکاوی اغلب بهعنوان نیروی محرکهای در پشت دستاوردهای علمی و آثار هنری برجسته شناخته میشود، اما یکی از قدرتمندترین کاربردهای آن این است که چگونه با دیگران ارتباط برقرار میکنیم. کنجکاوی واقعی در مورد افکار، احساسات و باورهای دیگران میتواند به نفع روابط ما، رشد شخصی و حتی خوشبختی ما باشد.
این نوع کنجکاوی تنها مودبانه یا دلپذیر نیست؛ بلکه تحولآفرین است. تحقیقات نشان دادهاند که کنجکاوی درباره دیگران میتواند ما را دوستداشتنیتر، قانعکنندهتر و همدلتر کند و در عین حال درهای تعاملات غنیتر و معنادارتری را باز کند. در اینجا نگاهی دقیقتر به این فواید و علم پشت آنها میاندازیم.
۱. وقتی ما کنجکاو در مورد دیگران هستیم، آنها بیشتر از ما خوششان میآید
به این فکر کنید که وقتی کسی از شما سوالی معقول در مورد زندگیتان میپرسد یا زمانی را صرف درک دیدگاه شما میکند، چه احساسی دارید؟ خوب است، درست است؟ علم این را تایید میکند: مردم به طور طبیعی به کسانی که کنجکاوی واقعی درباره آنها نشان میدهند، جذب میشوند.
یک مطالعه منتشر شده در Journal of Personality and Social Psychology این موضوع را با جفتکردن غریبهها برای گفتگو بررسی کرد. یک گروه دستور داشتند که سوالات بیشتری بپرسند، بهویژه سوالات پیگیر، در حالی که گروه دیگر دستور خاصی نداشتند. نتایج نشان داد که شرکتکنندگانی که سوالات بیشتری از آنها پرسیده شده بود، شریکهای گفتگویشان را به طور قابلتوجهی جذابتر ارزیابی کردند.
سوالات علاقهمندی را نشان میدهند که باعث میشود افراد احساس ارزشمندی و درک شدن کنند. بهویژه سوالات پیگیر نشان میدهند که ما بهطور فعال در حال گوش دادن هستیم و اهمیت میدهیم به آنچه که فرد دیگر میگوید. این یک چرخه بازخورد مثبت ایجاد میکند: هر چه بیشتر بپرسیم، بیشتر آنها از ما خوششان میآید و بیشتر تمایل دارند که به اشتراک بگذارند.
۲. کنجکاوی، کنجکاوی بهدنبال دارد
کنجکاوی مسری است. وقتی ما کنجکاوی در مورد تجربیات یا باورهای دیگران نشان میدهیم، آنها احتمال بیشتری دارند که نسبت به تجربیات و باورهای ما کنجکاو شوند. این دینامیک میتواند تأثیرات عمیقی در چگونگی قانعکننده و تاثیرگذار بودن ما داشته باشد.
یک مطالعه از محققان Harvard Business School نشان داد که وقتی افراد احساس میکنند که شنیده و درک شدهاند، تمایل بیشتری دارند که به دیدگاههای مختلف گوش دهند. در یکی از آزمایشها، شرکتکنندگان تمایل بیشتری به تعامل و یادگیری از فردی داشتند که ابتدا کنجکاوی خود را در مورد دیدگاههایشان نشان داده بود. اساساً، کنجکاوی پلی برای درک و احترام متقابل ایجاد میکند.
این موضوع در دنیای واقعی تأثیرات بسیاری دارد، از رهبری گرفته تا اختلافات روزمره. اگر میخواهید کسی به ایدهها یا نگرانیهای شما گوش دهد، ابتدا با کنجکاوی واقعی در مورد نگرانیها یا ایدههای آنها شروع کنید. با این کار، راه را برای گفتگو و همکاری مؤثر هموار میکنید.
۳. کنجکاوی باعث همدلی میشود
همدلی—توانایی درک و اشتراکگذاری احساسات دیگران—مهارتی است که میتواند از طریق کنجکاوی تقویت شود. وقتی سوالاتی مانند: چرا آنها چنین احساسی دارند؟ یا دیدن دنیا از منظر آنها چه احساسی دارد؟ میپرسیم، بخشهایی از مغز ما که مسئول همدلی و هوش هیجانی هستند فعال میشوند.
تحقیقات قدرت کنجکاوی در تقویت همدلی و هوش هیجانی را برجسته میکنند. بهعنوان مثال، تحقیقاتی که توسط تاد کشدان و همکارانش در Well-Being Lab دانشگاه George Mason University انجام شده، نشان میدهد که چگونه کنجکاوی افراد را ترغیب میکند تا احساسات و دیدگاههای دیگران را کشف کنند و درک عمیقتری از تجربیات درونی آنها پیدا کنند. وقتی افراد با نگرش باز و کنجکاو به تعاملات اجتماعی نزدیک میشوند—در پی درک دلیل احساس خاصی یا باور خاصی—توانایی همدلی خود را بهبود میدهند و همچنین ارتباطات عاطفی قویتری برقرار میکنند.
این اثر بهویژه زمانی قدرتمند است که با افرادی از زمینهها یا باورهای متفاوت روبهرو شویم. کنجکاوی به ما کمک میکند که از قضاوتهای سطحی فراتر برویم و بتوانیم ارتباطی عمیقتر و انسانیتر برقرار کنیم.
۴. کنجکاوی ما را مقاومتر میکند
کنجکاوی انعطافپذیری روانی ما را افزایش میدهد—توانایی تنظیم افکار، احساسات و رفتارهایمان در پاسخ به چالشها. وقتی با استرس یا مشکلات روبهرو میشویم، افراد کنجکاو احتمال بیشتری دارند که به احساسات خود با ذهنی باز نزدیک شوند و واکنشهای هیجانی خود را کاوش کنند، بهجای اینکه آنها را نادیده بگیرند یا سرکوب کنند. این فرآیند به آنها کمک میکند که ریشههای واکنشهای هیجانی خود را بهتر درک کنند و در نتیجه توانایی تنظیم هیجانهای خود را بهبود بخشند. بنابراین، آنها میتوانند با آرامش و انعطاف بیشتری به موقعیتهای استرسزا پاسخ دهند.
این فایده کنجکاوی به توانایی ما برای دوبارهسازی موقعیتهای دشوار گسترش مییابد. بهجای اینکه چالشها را تهدید یا مانعی ببینیم، افراد کنجکاو بیشتر آنها را بهعنوان فرصتهایی برای یادگیری و رشد در نظر میگیرند. آنها سوالاتی مانند: چه چیزی میتوانم از این تجربه یاد بگیرم؟ یا چگونه میتوانم از دیدگاه متفاوتی به این موضوع نگاه کنم؟ میپرسند. این تغییر نگرش به آنها کمک میکند تا راهحلهای سازندهای پیدا کنند و سریعتر از مشکلات بهبود یابند. با تقویت آگاهی هیجانی و تفکر سازگار، کنجکاوی بهعنوان ابزاری قدرتمند برای تابآوری عمل میکند و به افراد کمک میکند تا بهراحتی و با اعتماد به نفس بیشتری از فراز و نشیبهای زندگی عبور کنند.
ما میتوانیم کنجکاوی را انتخاب کنیم
با وجود فواید زیادش، کنجکاوی همیشه تنظیم پیشفرض ما نیست. اغلب ما آنقدر بر بیان افکار خود یا دفاع از باورهای خود متمرکز هستیم که فراموش میکنیم تفکر خود را به چالش بکشیم یا بهطور واقعی درباره آنچه دیگران فکر یا احساس میکنند، کنجکاو شویم. اما خبر خوب این است که کنجکاوی انتخابی است که همیشه در اختیار ما قرار دارد، حتی زمانی که ممکن است واضحترین گزینه به نظر نیاید.
برای بیشتر کنجکاو شدن، سعی کنید یکی از این سوالات «جرقههای کنجکاوی»را از خود بپرسید:
• چه چیزی ممکن است از دست داده باشم؟
• چگونه ممکن است کسی دیگر این موقعیت را تفسیر کند؟
• چطور ممکن است من بر آنها تاثیر بگذارم؟
• از این شخص چه چیزی میتوانم یاد بگیرم؟
نتیجهگیری
کنجکاوی در مورد دیگران تنها یک ادب اجتماعی نیست—این یک ابزار قدرتمند برای ارتباط، رشد و درک متقابل است. با صرف زمان برای درک دنیای درونی کسی دیگر، ما نه تنها باعث میشویم که آنها احساس ارزشمندی کنند، بلکه زندگی خود را نیز غنیتر میکنیم.
علم به ما میگوید که کنجکاوی ما را دوستداشتنیتر میکند، پذیرش متقابل را ایجاد میکند، همدلی میسازد و ما را مقاومتر میکند. در دنیایی که اغلب احساس تقسیمشده میکند، کنجکاوی راهی ساده اما عمیق برای پل زدن و تقویت روابط ما ارائه میدهد.
دفعه بعد که در یک گفتگو چالشبرانگیز بودید، از خود بپرسید: از این شخص چه چیزی میتوانم یاد بگیرم؟ ممکن است از اینکه چطور کنجکاوی شما تعامل را و زندگیتان را دگرگون میکند، شگفتزده شوید.