طارمی چه گفت؟
عمده مصاحبه اخیر مهدی طارمی به مسائل مربوط به خودش، وضعیتش در پرتغال و ترانسفرش به اینتر گذشت، اما او در جاهایی به داستانهای تیم ملی گریز زد که جدا قابل بحث بود. همانطور که میدانید تیم ملی ایران در حالی با موفقیت از مرحله پیشمقدماتی جامجهانی صعود کرد که در هیچیک از دو دیدار رفت و برگشت نتوانست ازبکستان را ببرد. شاگردان امیر قلعهنویی در بازی رفت در تاشکند نیمه اول را ۲برصفر بردند، اما مسابقه در نیمه دوم زیر و رو شد و ازبکها دو گل خورده را با سزاواری هر چه تمامتر جبران کردند. مسابقه برگشت هم در تهران به تساوی بدون گل انجامید.
حالا طارمی در اظهارات کوتاهش به هر دو مسابقه اشاره کرده و گفته: «در بازی رفت خیلی مسلط بودیم و میتوانستیم با سه یا چهار گل اختلاف برنده باشیم، اما در نیمه دوم به خاطر شیطنت برخی بازیکنان که نمیخواهم در مورد آن حرف بزنم، مسابقه را از دست دادیم. فضای بازی برگشت هم اصلا جالب نبود و چون تیم ملی از قبل صعود کرده بود، بازیکنان کار را جدی نگرفتند. هر چقدر هم که قبل از مسابقه این مسائل را به بازیکنان و کادرفنی گوشزد کردیم، متاسفانه گوششان بدهکار نبود.» همانطور که احتمالا از لابهلای همین کلمات هم حس میکنید، حرفهای طارمی ایرادات بزرگی دارد، چرا که او مثلا در بخش دوم خودش را رسما در جایگاه کسی قرار داده که باید مسائلی را به کادرفنی گوشزد کند؛ آنچه به وضوح فراتر از حوزه وظایف یک بازیکن است. مشکل بزرگتر اما به روایتی برمیگردد که برخی رسانهها از بازی رفت ارائه دادند؛ همان که طارمی آن را شیطنت برخی بازیکنان خوانده بود.
ماجرا چیست؟
آنطور که یکی، دو روزنامه سیاسی و ورزشی نوشتهاند، اتفاقات تاشکند حسابی بیخ داشته است. در آن مسابقه سردار آزمون بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به دست داشت، اما زمانی که در اواسط نیمه دوم تعویض شد، از احسان حاجصفی نیمکتنشین سوال کرد بازوبند را به چه کسی بدهد و او هم علیرضا بیرانوند را معرفی کرد، در حالی که گویا طارمی انتظار داشته خودش کاپیتان شود. به هر تقدیر بازوبند به بیرو میرسد و طارمی هم با الفاظی نامناسب اعتراضش را به کادرفنی و خود حاجصفی منتقل میکند. گویا در این زمان حتی طارمی به حاجصفی گفته: «به خاطر من دعوت شدی تیم ملی!»
بعد هم چند بار دیگر طارمی به بهانههای مختلف لب خط میآید و باز به احسان اعتراض میکند. در نهایت امیر قلعهنویی ترجیح میدهد منطقه بازی طارمی را عوض کند تا او از نیمکت دور شود و غائله به پایان برساند. باز آنطور که همین رسانهها نوشتهاند، پس از پایان مسابقه خداداد عزیزی به عنوان مشاور وقت امیر قلعهنویی خواهان اخراج هر دو بازیکن از اردوی تیم ملی میشود، اما چون خواستهاش به جایی نمیرسد، از تیم ملی خداحافظی میکند. از آنجا که تاریخ بازی ۳۰ آبان سال گذشته بوده و خداداد ۱۳ آذر بدون ارائه هیچ توضیحی از سوی هیچیک از طرفین جدا شده، این بخش از روایت جنجالی دستکم از نظر زمانی جور در میآید.
نمیتوانیم باور کنیم!
تا زمان تنظیم این مطلب، نه هیچیک از مسوولان تیم ملی و نه بخش رسانهای آن مجموعه و فدراسیون فوتبال واکنشی به گزارش مزبور نداشتهاند. با این حال جزء به جزء داستان آنقدر تکاندهنده است که از صمیم قلب دوست داریم همهچیزش ساختگی باشد؛ گرچه چند تصویر تلویزیونی هم از کشمکش آن لحظات بین بازیکنان به گزارش ضمیمه شده است. نمیتوانیم باور کنیم مهدی طارمی با وجود همه تواناییهای فنیاش از نظر رفتاری اینطور از ریل خارج شده باشد، نمیتوانیم باور کنیم احسان حاجصفی با توصیه و سفارش او به تیم ملی دعوت شده باشد، نمیتوانیم باور کنیم جنجال به این بزرگی بدون هیچ تاوان و تنبیهی به باد فراموشی سپرده شده باشد، نمیتوانیم باور کنیم سرمربی تیم ملی به جای مدیریت بحران و رفع ریشهای آن، با یک تصمیم فنی مثل تغییر منطقه بازی دنبال فرو نشاندن آنی مساله بوده باشد و همینطور نمیتوانیم باور کنیم این مماشات با خاطیان احتمالی در شرایطی صورت گرفته باشد که احمد نوراللهی، یکی از بیحاشیهترین بازیکنان این سالیان فوتبال ایران به خاطر یک اعتراض کوچک یک سال از حضور در همه اردوها محروم شده باشد. منتظر تکذیب جدی، قوی و مستند مجموعه تیم ملی هستیم، وگرنه اگر واقعا شرایط این مجموعه چنین است، تا حدی زیادی از آن ناامید خواهیم بود.