جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
رئیس جمهور منتخب و گرامی
با سلام و احترام؛ آنچه از کلام و رفتار جنابعالی در طول مدت رقابتهای انتخاباتی دریافتم این است که مشتاق شنیدن صدای همگان هستید و من این را به مثابه یک دعوت کریمانه از سوی شما تلقی میکنم برای برقراری ارتباط مستقیم و صمیمانه مردم با رئیس جمهور خودشان. اینجانب به عنوان عضوی از این جامعه، این دعوت را با افتخار میپذیرم.
در ابتدا انتخاب جنابعالی را به ریاست جمهوری صمیمانه تبریک عرض میکنم و از سویدای دل برای جنابعالی و همراهان و همکارانتان در مسیر خدمت به ملت بزرگ ایران آرزوی موفقیت دارم. همچنین در همین ابتدا و قبل از بیان هر نکته دیگری خاطرنشان میسازم که بنده اعتقاد راسخ دارم که شما یک اصولگرای اصیل و واقعی و یک اصلاحطلب صادق و دلسوز هستید. این سخن را نه از سر احساسات و یا خودشیرینی بلکه بر اساس تجربه طولانی مدت خود در امور مطبوعاتی و سیاسی و تاریخی عرض میکنم. بنابراین از نظر من شما کاملاً سفید هستید و با تمام وجود دعا میکنم همواره سفید بمانید!
اما گذشته از تبریک به خاطر انتخاب جنابعالی، یک عامل دیگر نیز موجب تبریک و خوشحالی و بلکه شکرگزاری است. آن این است که روز بعد از پیروزی یک کاندیدای اصلاحطلب، روز زیر پا گذاردن قانون نیست، روز صدور اطلاعیههای تحریکآمیز نیست، روز تهمت و بهتان به نظام و مسئولین نیست، روز زیر سؤال بردن سلامت انتخابات نیست، روز فوران هواهای نفسانی نیست، روز ترجیح منافع شخصی و خودخواهانه بر منافع ملی نیست، روز نپذیرفتن برد رقیب و باخت خود نیست، روز اردوکشی خیابانی نیست، روز آشوب و بلوا و اغتشاش نیست، روز وارد آوردن زخم بر پیکر نظام نیست، روز زائل ساختن اعتماد عمومی نیست، روز به آتش کشیدن اتوبوسها و اتومبیلها و مغازهها و فروشگاهها نیست، روز حمله به مراکز نظامی و انتظامی نیست، روز به تعطیلی کشاندن کسب و کارها و حاکم کردن رکود بر بازارها نیست، روز به جان هم انداختن مردم با یکدیگر و زد و خوردهای خشونتآمیز نیست، روز وحشت و اضطراب و دلهره نیست، روز تخریب امکانات شهری نیست، روز فعالیت گروههای تروریستی و کشتهسازی نیست، روز حمله به مساجد و حسینیهها نیست، روز بازی در زمین دشمن نیست، روز تخریب روابط سیاسی و اقتصادی ایران با دیگر کشورها نیست، روز امیدوار شدن دشمنان ناامید شده نیست، روز ناامید شدن نیروهای امیدوار داخلی نیست، روز تبدیل جشن ملی به عزای عمومی نیست، روز شادمانی و سرور دشمنان ایران نیست و خلاصه آن که روز فتنه نیست.
در عوض، روز پیروزی یک کاندیدای اصلاحطلب، روز احترام به قانون است، روز پذیرش باخت است، روز به رسمیت شناختن رئیس جمهور منتخب است، روز احترام به آرای اکثریت است، روز تبریک رقبا به کاندیدای پیروز است، روز ملاقاتها و دیدارهای دوستانه است، روز وحدت و همدلی اجتماعی است، روز اعلام آمادگی برای کمک به رقیب دیروز است، روز آرامش و آسودگی خیال جامعه است، روز اعتلای فرهنگ سیاسی در کشور است، روز عصبانیت و افسردگی و ناامیدی دشمنان ملت ایران است، و خلاصه آن که روز وحدت ملی است. بدین لحاظ، اگر به خاطر پیروزی جنابعالی به عنوان کاندیدای اصلاحطلبان در این انتخابات، هزاران هزار بار شکر خداوند متعال را به جای آوریم، باز هم کم است!
جناب آقای پزشکیان، جنابعالی در اولین سخنرانی خود در اولین روز از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در جمع فعالان ستادی و هواداران خود در حرم مطهر امام خمینی(ره)، به نکتهای اشاره کردید که بنده نیز لازم دانستم به همان نکته اشاره کنم. جنابعالی فرمودید: «من در این روندی که پیش آمد و انتخاباتی که به طور آرامی برگزار شد و نهایتاً رأیها توانست درست خوانده شود، اول باید از مقام معظم رهبری تشکر کنم که قطعاً اگر ایشان نبود من تصور نمیکنم به این راحتی اسم ما از صندوق درمیآمد.»
بنده اجازه میخواهم به اطلاعتان برسانم که نه تنها در این دوره بلکه در تمامی ادوار گذشته انتخابات ریاست جمهوری، به همین راحتی رأیها درست خوانده شده و نام پیروز انتخابات از صندوق رأی بیرون آمده است، چراکه مقام معظم رهبری همواره بر لزوم سلامت انتخابات و صیانت از آرای مردم تأکید مؤکد داشتهاند و آن را حقالناس میدانستند. فراموش نکردهایم که در حال و هوای انتخابات سال 76 که شور و حرارت بسیاری بر فضای انتخاباتی کشور حاکم شده بود، ناگهان عدهای معلوم، این شایعه و شائبه را در اذهان مردم افکندند که ای مردم، کجای کارید که قرار است شما بنویسید خاتمی و آنها بخوانند ناطقنوری! این یک بهتان عظیم بود که بزودی برملا شد زیرا رأیها همانطور که نوشته شده بود، خوانده شد و به راحتی اسم آقای خاتمی از صندوق درآمد. اما این درستکاری و امانتداری، موجب نشد تا طراحان این عملیات روانی شرمنده شوند و دست از این کردار ناپسند خود بردارند. تازه مثل این که راهکار مؤثری را تجربه کرده بودند: اگر بردیم، میگوییم درست است. اگر باختیم، میگوییم تقلب شده است.
اوج به کار گرفتن این راهکار در انتخابات سال 88 بود که 85 درصد حائزین حق رأی در انتخابات شرکت کرده بودند. دنیا از این همه مشارکت بالا در بهت بود که یک بهتان بزرگ، همه چیز را به باد فنا داد. هر چه گفتند و اصرار کردند که اگر اعتراض و شکایتی دارید از طریق قانونی پیگیری کنید، افاقه نکرد. حتی راههای فراقانونی برای رسیدگی دقیق و موشکافانه به موضوع ارائه شد، باز هم افاقه نکرد. گفت حرف من یکی است: یا من رئیس جمهورم یا تقلب شده است! و چه تأسفبار بود که کسانی به یقین میدانستند تقلب نشده است اما چنین بهتانی را شنیدند و چنین ظلمی را دیدند و سکوت کردند و به آن رضایت دادند.
غرض یادآوری این نکته بود که امانتداری رأی مردم و صیانت از سلامت انتخابات، یک سنت حسنه در نظام ما است که میتوانیم برای همیشه به آن افتخار کنیم و صدالبته همانطور که جنابعالی نیز تأکید کردهاید، مقام معظم رهبری مهمترین و مؤثرترین نقش را در این زمینه برعهده داشتهاند.
به هرحال گذشتهها گذشته است و امروز ما باید امیدوارنه رو به آینده داشته باشیم و همگی به بیان زیبای جنابعالی دست به دست هم دهیم به مهر، میهن خویش را کنیم آباد.
جناب آقای دکتر پزشکیان، جنابعالی در اولین بیانیه خود بعد از انتخاب به ریاست جمهوری خاطرنشان ساختهاید: «من در پی آن هستم که با تفاهم و همکاری همه ارکان حاکمیت، مجلس و قوه قضائیه، تنش و واگرایی را از نهاد سیاست و حکمرانی دور کنم؛ امیدوارم مجلس محترم در همراهی با رأی اکثریت مردم خود را برای یک همکاری مؤثر با دولت در مسیر عبور کشور از بحرانها آماده کند.»
آنچه در این فراز آمده است در یک نگاه کلی، بسیار خوب و درست و متین است و ساز و کار قوای سهگانه باید بر همین منوال باشد تا ساز و کار زندگی مردم ساز شود. اما اگر از این کلیت عبور کنیم و اندکی به تجزیه و تحلیل این فراز بپردازیم، آنگاه به نظر میرسد که نیاز به توضیحاتی در این باره هست.
جنابعالی با سابقه پنج دوره نمایندگی مجلس، بسیار بهتر از بنده میدانید که در قانون اساسی، سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه، با حدود اختیارات و مسئولیتهای مشخص، به رسمیت شناخته شدهاند و هر یک از آنها باید در چارچوب این اختیارات، به انجام مسئولیتهای خود بپردازند. همچنین در قانون اساسی، به نوعی مسئول بودن قوای سه گانه در قبال یکدیگر نیز به رسمیت شناخته شده و در همین چارچوب این قوا قادر به اعمال نظارتها و مداخلاتی نیز در کار یکدیگر هستند که در اینجا از ورود به جزئیات مسأله خودداری میکنم.
از طرفی، رئیس جمهور و نمایندگان مجلس هر دو با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند و هیچیک از دو نهاد ریاست جمهوری و مجلس نمیتوانند خود را به لحاظ انتخابی بودن، برتر از دیگری بداند. در عین حال این دو نهاد انتخابی، دارای حقوق و تکالیفی در قبال یکدیگر هستند که در قانون مشخص شده است و نکته مهم این که هم نمایندگان مجلس و هم رئیس جمهور در ابتدای مسئولیت خود سوگند یاد میکنند که حافظ و مجری قانون اساسی باشند.
هنگامی که این مسائل را در نظر میگیریم، طبیعتاً این نکته به ذهن متبادر میشود که وقتی جنابعالی از از لزوم تفاهم و همکاری همه ارکان حاکمیت سخن میگویید و سپس تأکید میفرمایید که «امیدوارم مجلس محترم در همراهی با رأی اکثریت مردم، خود را برای یک همکاری مؤثر با دولت در مسیر عبور کشور از بحرانها آماده کند» دقیقاً منظورتان چیست؟
البته روشن است که قوه مجریه و قوه مقننه، در طول مسیر فعالیت خود به انحای گوناگون با یکدیگر سر و کار دارند اما یکی از مهمترین موارد، انتخاب و معرفی وزرا از طرف رئیس جمهور به مجلس است که درواقع باید آن را نقطه آغازین ارتباط این دو نهاد با یکدیگر به حساب آورد و چه بسا که نوع تعامل آنها در این زمینه، بر کل ارتباط آنها در طول مسئولیت خود که از قضا در این دوره نزدیک به چهار سال تمام خواهد بود، تأثیر بگذارد. بنابراین اولین تماس کاری این دو نهاد از اهمیت ویژهای برخوردار است.
مسأله این است که رئیس جمهور حق دارد افراد مورد نظر خود را برای وزارت به مجلس معرفی کند و مجلس هم حق دارد که به وزرای پیشنهادی رأی اعتماد بدهد یا ندهد. این مسأله هنگامی که رئیس جمهور و اکثریت مجلس با یکدیگر دارای اشتراکات فکری باشند، بسیار ساده و روان قابل حل است اما هنگامی که این اشتراکات کمتر باشد، میتواند بسیار غامض و چالشبرانگیز شود. اینجاست که باید دید از نگاه هر یک از دو طرف این معادله، معنای دقیق عباراتی مانند تعامل و همکاری و همراهی و امثالهم چیست.
از نظر بنده یک راهحل ساده برای این معادله مشکل وجود دارد. آن این است که رئیس جمهور و مجلس، هیچکدام خود را انتخابیتر از دیگری نداند. رأی مردم را رأی مردم بداند، چه به رئیس جمهور باشد چه به نمایندگان مجلس. بنابراین اگر بخواهیم تعامل به معنای واقعی و درست شکل بگیرد و کار مملکت و مردم گره نخورد و براحتی پیش برود، رئیس جمهور و مجلس، هر یک باید خود را در کفهای از یک ترازو ببینند که لبههای آن دقیقاً روبروی یکدیگر ایستاده است. هر دو منتخب مردمند و هر دو محترم و معتبر.
جناب آقای دکتر پزشکیان، جنابعالی خود سالیان مدیدی نماینده مجلس بودهاید و طبیعتاً به هنگام معرفی اعضای کابینه توسط رؤسای جمهور پیشین، به موافقت یا مخالفت با برخی از وزرای پیشنهادی پرداختهاید. بنابراین، در این زمان که از مجلس به ریاست جمهوری نقل مکان کردهاید، قاعدتاً از حقوق مجلس در این زمینه بخوبی آگاهید و سابقه فعالیت خود و همکارانتان در مجلس را به یاد دارید و فضای مجلس را بخوبی درک میکنید و بر مبنای این مسائل به انتخاب افراد و معرفی آنها به مجلس میپردازید.
از نگاه اینجانب بدیهی است که رئیس جمهور نه تنها حق دارد بلکه منطقی آن است که اشخاصی را در هیأت دولت خود به کار گیرد که به توان کاری آنها اطمینان داشته باشد و از همه جهات بتواند با آنها کار کند تا بدین سان نوعی همکاری و همدلی در مجموعه مدیران عالی قوه مجریه برقرار باشد. در عین حال، امیدوارم جنابعالی با توجه به همان سابقه طولانی مدت خود در مجلس، در انتخاب و معرفی وزرا، از شخصیتهایی بهره گیرید که طی رایزنیهای مقدماتی از فقدان نگاه منفی و سلبی اکثریت نمایندگان مجلس نسبت به آنها اطمینان خاطر یافتهاید. از سوی دیگر امیدوارم مجلس نیز اگرچه از حق رأی اعتماد برخوردار است اما با در نظر گرفتن این نکته مهم که وجود فضای اطمینان و اعتماد و همدلی میان رئیس جمهور با یکایک وزرا و مجموعه هیأت دولت، شرط ضروری برای پیشبرد بهینه امور است، بنا را بر حداکثر تعامل و همکاری با رئیس جمهور بگذارد. همچنین نمایندگان محترم به این نکته مهم نیز باید توجه داشته باشند که اگر به نحوی رفتار کنند که برخی وزرا به اصطلاح به رئیس جمهور تحمیل شوند، آنگاه در طول مسیر آینده، این مسأله مستمسکی خواهد بود تا رئیس جمهور در قبال ضعفها و کاستیها و اشتباهات آن وزرا، مسئولیتی را نپذیرد و آن را متوجه دیگران سازد.
راه تعامل و همکاری، بیتردید راه دشواری نیست اگر همه به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم و هیچ نهادی خود را انتخابیتر از نهاد دیگری نداند.