فاطمه میخواست طبق معمول فرزندش را به مدرسه ببرد. مدرسه در سربالایی و ابتدای ورودی روستای «یالقوز آغاج» قرار گرفته است.
ساعت حوالی ۹ صبح بود که از کنار باغهای سیب گذشتند، همان وقت بود که با خرس روبهرو شدند، فاطمه خطر را درک کرد، فرزندش را بهسمتی دیگر هل داد و خودش پشت به خرس روی زمین افتاد. گرچه سروصدا باعث شد بقیه بهکمک فاطمه بیایند، اما تا رسیدن کمک، هم بدنش کوفته شد و هم پنجهٔ خرس جراحتهایی به بدنش وارد کرد.
یکشنبه ۳۰ مهر خبری توسط خبرگزاریها منتشر شد که چندان مورد توجه قرار نگرفت «گزارش واصله از پاسگاه نیروی انتظامی ترکمانچای مبنیبر حملهٔ خرس قهوهای مهاجم به 3 نفر شامل ۲ زن و یک مرد از اهالی روستای یالقوزآغاج از توابع بخش ترکمانچای این شهرستان در دامنههای بزقوش، مأموران یگان حفاظت محیط زیست میانه سریع مجروحان را به بیمارستان برکت این شهرستان انتقال داده و اکنون تحت مداوا و درمان هستند.»
این خبر، آخرین خبرهای مرتبط با نزدیک شدن خرس به سکونتگاههای انسانی و روستاها نیست، به گفتهٔ اشعریون کمبود غذا در آینده این تعارضها را افزایش خواهد داد.
«ساعت ۹ میخواستم بچهام را مدرسه ببریم، مدرسه سربالایی روستا است. خرس یکباره آمد و به من حمله کرد. برای اینکه بچهام آسیب نبیند هلش دادم، خرس به من حمله کرد. بچهام پشت خرس بود و آسیبی ندید.» آن حوالی باغهای سیب زیاد است؟ پاسخ «فاطمه سلطانی» که بهتازگی از بیمارستان ترخیص شده، به این پرسش آری است. محصول این باغها به گفتهٔ او سیب و گردو است.
البته کسانی هم در روستا هستند که زنبورداری میکنند. «در باغها قبلاً خرس دیده بودند، برادر من بالای روستا باغ دارد و خرس کندوهایش را خراب کرده، ولی اینکه به انسان حمله کند تا به حال اتفاق نیفتاده بود.»
به گفتهٔ فاطمه اهالی از این صحبت میکنند که خرس بچه داشته، اما در روستای دیگر آنها را کشتهاند، همین باعث شده که خرس به انسانها حمله کند. او در این باره که چطور دو نفر دیگر هم در یالقوزآغاج زخمی شدهاند، از تعقیب و گریز اهالی و این گونه میگوید: «مردم میخواستند خرس را فراری دهند، او هم در میان روستا میدوید که به یک زن که جلوی در خانهشان بود، حمله کرد و بعد از آن سراغ پیرمردی در روستا رفت. زندایی من سنگ برداشت و داد زد و فراریاش داد.»
شبها بهتنهایی از خانه خارج نشوید
حسن سلطانی، دهیار روستای یالقوزآغاج از این صحبت میکند که به اهالی در نحوهٔ مواجهه با خرس آموزش داده شده است. «ما به مردم گفتهایم که به محلهای خلوت نروند، یا شب تنها بیرون نباشند تا اینکه خرس از محل دور شود. همچنین از آنها خواستهایم که بهمحض مشاهدهٔ حیوان به محیط زیست خبر دهند.»
به گفتهٔ او تنها تفنگ جنگی میتواند خرس را بکشد، وگرنه حیوان زخمی و عصبانی میشود که خطرناک است. «از محیط زیست به ما گفتند که این خرس بچهاش کشته شده، برای همین عصبانی است. البته اینکه در کدام روستا این اتفاق افتاده، اطلاعی نداریم.»
سلطانی دربارهٔ اتفاقی که روز ۳۰ مهر برای خواهرزادهاش افتاده میگوید: «خواهر من بچهاش را مدرسه میبرد. ما از دوربینها دیدیم که خرس پنهان شده و بهمحض نزدیک شدن آنها به مدرسه به خواهرم و فرزندش حمله کرده است.»
دهیار روستای یالقوزآغاج هم این گفتهٔ فاطمه سلطانی دربارهٔ تردد گونهٔ خرس در باغهای روستا را تأیید میکند. پاییز هم فصل رسیدن سیب و باغها پر از میوه است. «دور و بر مدرسه پر از باغ است. البته ما در روستا دیگر ضایعات سیب را زمین نمیریزیم. برخی اهالی آن را برای دام استفاده میکنند و بقیه آن را به متقاضیان در ترکمنچای میفروشند.»
او در این باره که پسماند روستا کجا دپو میشود، توضیح میدهد: «زبالهها را در محلی که یک کیلومتر دور از روستا و پشت گورستان است، دپو میکنیم. این محل فنسکشی شده و از محل باغها و مدرسه فاصله دارد.»
افسانهای بهنام انتقامجویی خرس
«اشکان اشعریون» سالهاست دربارهٔ خرس قهوهای در ایران کار میدانی انجام میدهد. او انتقامگیری خرس بهواسطهٔ کشتن تولهها را یک افسانه و بهدور از واقعیت میداند. «پاییز فصل پرخوری خرس است و این گونه نیاز دارد بافت چربی خود را اضافه کند. بنابراین، بهسمت منابع غذایی میرود تا بتوان نیاز خود را برآورده کند. باید بررسی شود که میزان غذای طبیعی در دسترس خرس، بارندگی و… در این منطقه چطور است. کاهش بارندگی بهمعنای کاهش میزان غذاست. علاوهبرآن، باید معیشت روستا مشخص شود، اینکه دامداری، کشاورزی یا زنبورداری هرکدام چقدر از منابع مالی خانواده را تأمین میکند.»
در سالهای گذشته، در بخشهایی از استان هرمزگان تعارض بین پلنگ و دامداران وجود داشت، اما «مرتضی آریانژاد»، یکی از فعالان حفاظت حیاتوحش در این استان توانست بخشی از این تعارض را با نصب چراغهایی پر نور که با نور آفتاب شارژ میشدند و با حرکت حیوانات یا انسانها در مقابل آنها روشن میشدند، حل کند. بااینحال، اشعریون استفاده از چنین گزینهای را برای کاهش تعارض خرس قهوهای منتفی میداند. «برای خرس، روشن شدن چراغ و… اهمیتی ندارد و حتی با وجود حضور انسان، خرس به منابع غذا نزدیک میشود.»
علیرضا محمدی، استاد دانشگاه جیرفت، برای رسالهٔ دکتری خود دربارهٔ تعارض گرگ و جامعهٔ انسانی در همدان تحقیق کرده است. به گفتهٔ این پژوهشگر دپوی نادرست زباله باعث شده بود شاهد پرسنهزنی گرگها در مراکز پسماند روستاهای همدان باشیم که در مواردی به حمله به انسان نیز منجر میشد. به گفتهٔ اشعریون، این گزاره دربارهٔ خرس هم صادق است. «اشتباهاتی که در زمینهٔ دپوی زباله داریم، بهعلاوهٔ شرایط اقلیمی و کاهش بارش، باعث نزدیکی خرسها میشود. آنها به جامعهٔ انسانی نزدیک میشوند و در نهایت تعارض و حمله را در مناطق شاهدیم.»
او موضوع آموزش را در کاهش تعارض مهم میداند؛ اینکه افراد ساکن در حاشیهٔ زیستگاههای خرس بدانند بهمحض دیدن خرس چه رفتاری انجام دهند. بسیاری مطلع نیستند که تصمیم اول خرس حمله به انسان نیست و در اغلب موارد فرار میکند؛ یا اینکه بینایی و شنوایی این گونه ضعیف است، اما بویایی قویای دارد. «زمانی که در یک روستا حمله خرس به اهالی اتفاق میافتد، باید در روستاهای اطراف اعلام خطر شود. این کاری است که در آمریکا و کانادا معمول است، حتی در مدارس به دانشآموزان شیوهٔ حفاظت در برابر خرس آموزش داده میشود.»
به گفتهٔ اشعریون انسان گونهای است که قابلیت یادگیری دارد. به این معنا، اگر نمیتوانیم به بقیهٔ گونهها آموزش دهیم، لااقل دربارهٔ انسان این کار را انجام دهیم تا تعارض حداقلی شود. او در همین زمینه در حال آموزش جامعهٔ محلی برخی روستاهای مازندران است. «در فصل چیدن میوه، بسیاری از میوهها دورریز هستند و در یک محل کپه میشوند. همین موضوع ورود خرس به باغها را بهدنبال دارد. اگر این دپو در محلهایی خارج از روستا باشد، عملاً حضور خرس هم حداقلی میشود.»
خرسی که وارد روستای یالقوزآغاج شده کجاست؟ پاسخ این سؤال برای هیچکس مشخص نیست. «آیا کسی دنبال این خرس رفته؟ تحقیقاتی در روستا انجام شده؟ به روستاهای اطراف در این باره آموزش داده شده؟ اینها پرسشهایی است که باید بپرسیم و دربارهٔ سازماندهی و نگارش دستورالعمل زمان بیشتری اختصاص دهیم.»
تغییراقلیم افزایش تعارض حیاتوحش و انسان را در روستاهای ایران بهدنبال داشته است. «فصل سرما کوتاه شده و خرس نمیتواند رفتار طبیعیاش را انجام دهد. از سوی دیگراز سوی دیگر این گونه غذایش را هم در طبیعت پیدا نمیکند، بنابراین یکی از انتخابهایش روستاست.»
تعارض میان انسان و دام تنها محدود به آذربایجانشرقی و روستای یالقوزآغاج نیست. گسترهٔ وسیع زیستگاه این گونه احتمال چنین برخوردهایی را افزایش داده است. همین روزها خبری از روستای «مجن» در شهر شاهرود منتشر شد، خبری که در آن از تلف شدن دو خرس حکایت داشت. یک خرس نر و یک ماده در باغهای روستا بهشدت زخمی و درنهایت تلف شدند.
در غیاب آموزش برای نحوهٔ مواجهه با خرس، فقدان فنسکشی و جانمایی نامناسب کندوهای زنبورعسل، در آینده خبرهای بیشتری در این زمینه خواهیم خواند. مگر آنکه سازمانهای مرتبط، عزمی جدی برای حفظ این گونه از یکسو و سرمایه و دسترنج جامعهٔ محلی از سوی دیگر نشان دهند.