سید مهدی حسینی دورود، در کانال تلگرامی خود درباره لعن و نفرینهای حجتالاسلام فیاضی شاگرد مرحوم آیتالله مصباح یزدی به دکتر علی شریعتی و سید محمد خاتمی و تعریضی که به مرحوم استاد حکیمی و علامه طباطبایی زده است، نوشت:
از دیروز که بد و بیراههای آقای فیاضی به بزرگانی چون دکتر علی شریعتی و استاد حکیمی و سید محمد خاتمی را در خبرگزاری عصر ایران دیدم از گذشته خود و از اینکه ساعتها به نوارهای درس “بدایهالحکمه” او گوش میکردم پشیمانم.
حمله شاگرد مصباح یزدی به سیدمحمد خاتمی/۹ بار واژه «خبیث» و ۱۰ بار واژه «ملعون» خطاب به رئیسجمهور پیشین ایران!
امام گفتند سپاه جای افرادِ مصباح یزدی نیست /مصباح یزدی گفت آقای خمینی به نظر خودش من هم به نظر خودم!
زاویه ۱۸۰ درجه ای میان اندیشه های امام و مصباح یزدی /مصباح رای، خواسته و نظر مردم را فاقد اهمیت و اصالت میدانست
مانده بودم که درباره اینهمه بداخلاقی و پمپاژ معاصی چندگانهی دروغ، غیبت، تهمت و اهانت چه بنویسم.
صبح دیدم دوست گرانقدر دوران طلبگی و از اساتید سابق دانشگاه بوشهر که احتمالا او هم از دروس فلسفه آقای فیاضی بهره برده و از اعضای محترم کانال”عقل و نقل” است نکاتی را در اینباره فرستاده بود همان را تقدیم میکنم:
“دموکراسی امروزی محصول و تجربه و امر جدید بشری و قرن جدیدی است که به دست انسانها شکل گرفته و شکی نیست مباحثی وجود دارد هرچند مورد تایید دین، اما دموکراسی نمیتواند با آنها کنار بیاید مانند؛ ارتداد، کنیز و عبد، کتب ضاله و…
همچنین مباحثی که مورد تایید دموکراسی است اما دین آنها را تایید نمیکند مانند؛ همجنس گرایی و سقط جنین و..!
وقتیکه از فقه سخن گفته میشود غالب فقها آن را در حوزه تکلیف تعریف می کنند برخلاف مرحوم فیرحی که فقه را در حوزه حق باز تعریف کرد.
و لذا از منظر فقه تکلیفگرا، چگونه مکلف میتواند سوال و پرسش داشته باشد؟
اگر دین میخواهد دارای رحمت باشد باید از اخلاقیات آن سخن گفت، باید از فقه تعریف حداقلی نمود نه حداکثری!
اسلام رحمانی یعنی کتاب “چهل حدیث” مرحوم امام (ره).
اسلام رحمانی یعنی به مخالف خویش اصالت بخشیدن، یعنی به مخالف خود رسمیت دادن یعنی با فرد مخالف با استدلال و منطق گفتگو کردن.
مشکل اصلی که امامان معصوم با آن برخورد کردند این بود که مخالفین آنها اهل گفتوگو نبودند از گفتوگو فرار میکردند.
تمام جنگهای ائمه معصومین علیهماالسلام بهخاطر این بود که مخالفین آنها مانند یزید و معاویه و ابوسفیان و دیگران، نمی توانستند با استدلال و منطق در مقابل معصومین سخن بگویند.
و لذا دست به ترور شخصیتی و فیزیکی امامان میزدند.
از یک فیلسوف اسلامی، از یک استاد اخلاق حوزه، از یک استاد دیده، وقتی چنین کلماتی صادر میشود، پرواضح است که بهراحتی مخالف خویش را با چنین واژگانی خطاب میکند.
سوالی که به ذهن میرسد؛ آیا این کلمات باعث ترور شخصیتی نخواهد بود آیا پیش این بزرگوار میتوان از اسلام رحمانی سخن گفت؟
من هم صوت سخنرانی آقای فیاضی استاد فلسفه و شاگرد آقای مصباح یزدی و نماینده روشنی از حوزه انقلابی را شنیدم.
وقتی لعنهای مکرر او به دکتر علی شریعتی، حجةالاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی و آقای محسن کدیور و تعریض به استاد محمد رضا حکیمی را دیدم بسیار برافروختم.
بهراستی که ورود یک فیلسوف به حوزهای که در آن تخصص ندارد و صرفا بر شنیدهها اعتماد میکند چه بر سر انسان میآورد؟
از چنین فیلسوفانی باید به خدا پناه برد..!