شب مهجور در عمارت حاج رییس؛ اشک های حیدو، نوای فرج و بغض احسان / «مگر جنوب چه دارد غیر از درد و رقص؟»

[ad_1] فرهاد عشوندی: حسین رومی روی استیج نشسته، میکروفن در دست دارد و می‌خواند؛ بالای سرش احسان، ادریس، پیمان، حسین، پوریا، مریم،پگاه، آراد کوچولو و تک تک بچه‌های تیم کوچه ایستاده‌اند و با او می‌خوانند: «دنیا گذران و کار دنیا گذران خوش پیر شوی ای یار جوان من نغمه سرای دل عاشق پسرم» آن تک‌دست‌های […]