آیتالله سید عباس حسینی قائم مقامی، در یادداشتی در پاسخ به سخنان توهین آمیز علیرضا پناهیان نسبت به پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) در یک برنامه تلویزیونی، واکنش نشان داد.
بنابر آنچه جماران روایت کرده، آیتالله قائم مقامی نوشته است:
این سخنان را هرگز نباید و نمیتوان یک اشتباه در گفتار و یا خطایی در زبان تعبیر کرد، بلکه نتیجه منطقی و باوری برآمده از مقدماتی است که در گامهای پیشین طی شده و اینک صادقانه بر آن تصریح میشود:
* انکار “مکارم اخلاق” به مثابه هدف نهایی پیامبری (بعثت)
* اصالت بخشیدن به قدرت در فلسفه وحی و پیامبری (نبوت)
*قربانی کردن عدالت در آستان قدرت
* نفی کلی اصالت و مطلوبیت اخلاق و تقدیس قدرت و…
و اینک محصول قطعی چنین مبانی و مقدماتی، “تحریف آشکار پیامبر رحمت و جایگزینی جعلی پیامبر قدرت و خشونت”
که از شدت خشونت ورزی هیچ دوستی برایش باقی نماند و این یعنی نادیده گرفتن دلالتهای انکارناپذیر عقلانی و انکار صریح انبوهی از آیات محکمات قرآن که به روشنی پیامبر را چنین معرفی میکند :
صفت بارز او:
“بزرگی و بزرگواری اخلاق”
(إِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ / قلم ۴)
فلسفه وجودیش:
“چیزی نیست جز رحمتی فراگیر برای همه انسانها بدون هیچ استثنا”
(وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ /انبیاء ۱۰۷)
و به دلیل همین بهرهمندی از رحمت خاص پروردگار،
“نسبت به مردمان، بسیار نرم خو و پرمهر ، بدون کمترین سخت دلی و خشونت”
(فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُم/ آل عمران۱۵۹)
آنچنان که:
“رنج همه انسانها بس بر او دشوار و سخت و نسبت به سعادت و آرامش آنها بسیار حریص و کوشا”
(لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ/ توبه ۱۲۸)
بطوریکه که:
“هماره بیم آن میرفت که جان گرامی خویش را برای آنان به هلاکت اندازد”
(لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ/ شعرا ۳
و از این رو محبوب همه و
“نیکوترین الگو برای انسان” بشمار میرود
( لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ.احزاب/۲۱)
که اگر جز این بود:
“همگان از اطراف او پراکنده میشدند.”
(وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَ /آل عمران ۱۵۹)
صد شگفت!
سخنی که پیشتر از سوی برخی روشنفکران، از تریبونهای شخصی شنیده شد، اینک به تکرار از تریبونهای رسمی و از سوی منسوبان به دین و روحانیت، وجاهت و انتشار مییابد.
از سوی دیگر اما، باید این سخنران محترم را سپاس گفت که آنچه بسیاری دیگر در دل نهفته دارند را صادقانه و صریح، آشکارا بیان مینماید و مخاطبان خود را از تعلیق رهانیده و راه را بر توجیه و تفسیر آنان که مخاطب خود را خام ذهن و ساده دل می پندارند میبندد، غافل از آنکه “مخاطبان آشنا” سخنانی چنین را نه در خلأ، بلکه در نسبت مستقیم و منطقی مبانی و مقدماتی که اشاره شد فهم میکنند و لذا هیچ راهی برای تکذیب، توجیه و تفسیر آن نیست جز انکار و برگشت از مبانیای که زاینده چنین باوریست.
باور به ” اصالت قدرت ” ، محصولی جز تقدیس خشونت و تحسین گوشت تلخی ندارد.
آیا با ترسیم چنین تصویری از پیامبر(ص) توسط برخی دوستداران، همچنان زبانی برای ابطال دشمنی ورزی هایی چون ” آیات و کاریکاتورهای شیطانی” باقی میماند؟
…. در زمانه ای که “عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُکْرَمٌ” (نهجالبلاغه/خ۲)
است، جز عرض شِکوه و شکایت به پیشگاه حضرت احدیت و ساحت قدسی پیامبر رحمت و امیر مودت به مثابه “نفس پیامبر” گریز و گزیری نیست.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکو إِلَیْک