غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، امروز، ۱۶ بهمن در نشست همایش ارتباط بین دانشگاهها و فرهنگستان با تأکید بر ملی و حاکمیتی بودن وظایف فرهنگستان گفت: در ابتدا باید ببینیم فرهنگستان چیست و چه وظایفی دارد و مهمتر اینکه تفاوت فرهنگستان با دانشگاهها و دیگر موسسات علمی پژوهشی چیست؟ زبان فارسی برای ملت ایران زبان هویتی و رکن ملی است، تاریخ، هویت، تمدن و فرهنگ این کشور با زبان فارسی گره خورده و زبان مشترک همه اقوامی بوده که زیر چتر ایران باهم زندگی میکردند. امروز هم در کنار دین اسلام وجه مشترک گسترده و پیونددهنده و دلیل استحکام این ملت زبان فارسی است. درواقع کار ما در پاسداشت زبان فارسی علاوه بر جنبه علمی و دانشگاهی، کاری است در متن تحکیم استقلال کشور و حفظ این استقلال در گرو پاسداشت و تقویت زبان فارسی است. تمام گروههای پشتیبانیشونده از جانب بیگانگان وقتی میخواهند نغمه تجزیهطلبی ساز کنند اول سراغ زبان فارسی و زبان مادری میروند، اما ملت ما نشان داده که میتواند هم زبان محلی خود را حفظ کند و هم این زبان را به عنوان زبان مشترک انتخاب کند.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به تهدیدهایی که متوجه زبان است، عنوان کرد: این زبان یک امر اجتماعی و دچار تحول است و تحول میتواند مثبت یا آسیبزننده باشد. تفاوت دستگاهی مثل فرهنگستان با دانشکدههای ادبیات و دیگر مؤسسات فرهنگی این است که فرهنگستان متکفل وظایف حاکمیتی مربوط به زبان است؛ یعنی زبان یک بُعد علمی و یک بُعد حاکمیتی دارد. بُعد علمی، ادبی، خلاقیت و آموزشی اموری نیست که حاکمیتی باشد. اما جنبههایی در زبان وجود دارد که حاکمیتی است. به طور مثال بههم ریختگی زبان در اثر ورود بیرویه واژگان بیگانه چیزی است که یک زبان را تهدید میکند و اگر تدبیر نشود به آسیب بزرگی تبدیل خواهد شد و زبان در مقیاس ملی به هم میریزد.
وی با تأکید بر اهمیت واژهگزینی فرهنگستان افزود: فرض کنید همه از نظر اعتقاد و دلسوزی یکسان باشیم، اما اگر واژهای وارد زبان فارسی شود و هر استاد، گروه و دانشگاهی بخواهد یک معادل برای آن بیان کند یک بههمریختگی و تشتت زیادی ایجاد خواهد شد. واژهگزینی به این معناست که واژهای جدید در زبان فارسی به تابعیت و اقلیم زبان فارسی درآورد. باید یک دستگاه باشد که مطابق ضوابطی به واژگان فرنگی در زبان فارسی تابعیت ایرانی دهد به همین دلیل رئیس عالی فرهنگستان، رئیس جمهور است و واژههای مصوب ما به امضای او میرسد و رسمیت پیدا میکند.
حدادعادل تأکید کرد: برنامهریزی برای زبان و آیندهنگری برای روند تحولات، آگاهی از خطراتی که زبان را تهدید میکند و بعضی سرمایهگذاریهای درازمدت برای زبان را حاکمیت به عهده میگیرد. به طور مثال ما در زبان فارسی بعد از مرحوم دهخدا دیگر فرهنگ جامع نداشتیم به معنای لاروس در فرانسه و فرهنگ جامعی مثل آکسفورد یا کمبریج که در انگلستان وجود دارد در فارسی نداشتیم. اکنون ۹۰ سال از آن زمان گذشته و فرهنگنویسی در پرتو تحولات زبانشناسی در دنیا علمی پیشرفته شده که تحصیلات تکمیلی برای آن انجام میشود. امروز فارسی احتیاج به یک فرهنگ جامع دارد. ما سی سال است که تألیف این فرهنگ جامع را پیگیری میکنیم و بیش از ۵۰ استاد دانشگاه و کارشناس روی آن کار میکنند. ۳۵ جلد ۸۰۰ صفحهای پیشبینی شده و استادی مثل علی اشرف صادقی به این کار اشراف دارد. هزینه این فرهنگ دست کم صدها میلیارد تومان است و حتماً باید یک استمراری در انضباط علمی آن حاکم باشد. ما ناشری نداریم که ۳۰ سال صبر کند تا کتابی این چنینی چاپ شود. خود لغتنامه دهخدا هم با حمایت مجلس آن دوره انجام شده است. از نظر من در مقام مقایسه فرهنگستان در امر زبان فارسی مانند بانک مرکزی در امر پولی است. در کشور بانکهای متعددی وجود دارد، اما فقط یک بانک مرکزی داریم که خدمات معمولی پولی عرضه نمیکند و تعیین کننده سیاستهای پولی است.
حداد عادل با تأکید بر ارتباط بیشتر دانشگاهها با فرهنگستان گفت: تا امروز متاسفانه رابطه فرهنگستان با دانشگاهها مناسب و درخور نبوده است. استادان فرهنگستان عموماً دانشگاهی هستند، اما اکثر آنها بازنشسته هستند. رابطه ما با دانشگاهها رابطه تعریف شدهای نیست و استادان نمیدانند در فرهنگستان چه میگذرد و ما هم نمیدانیم در دانشگاهها چه میگذرد و این درست نیست باید ارتباط دو سویه را برقرار کنیم. از هر دانشگاهی خواستیم که یک نفر را به عنوان مسئول ارتباط دفتر هر دانشگاه با فرهنگستان معرفی کند و حدود ۲۲ نفر در ماههای اخیر معرفی شدند. از نماینده دانشگاهها سپاسگزارم که آمدند و در صدد پیگیری آین نامههای مرتبط با زبان فارسی برآمدند.
محمد دبیرمقدم، معاون علمی پژوهشی فرهنگستان نیز با توضیح درباره برخی وظایف فرهنگستان عنوان کرد: از حدود ده سال پیش در فرهنگستان تاکنون ۹۴ سخنرانی ماهانه برگزار شده است. کوشیدهایم این سخنرانیها متمایز و در سطح علمی گسترده و تأثیرگذار باشد. در سه نمونه از این یکی منوچهر فرادیس نویسنده و پژوهشگر افغانستانی در سخنرانی خود تصویری از فراز و نشیبهایی که در یکصد سال اخیر در حوزه زبان و ادب فارسی در افغانستان و گرههایی که با مباحث سیاسی داشته را ارائه داد. همچنین جویا جهانبخش خوانشی از آثار سعدی در حوزه سیاستنامه نویسی ارائه داد که چه نظرات و آرمانهایی در آثار سعدی وجود دارد که حکایت از نگاه او به بزرگان و سیاستمداران دارد. سومین سخنرانی موسی اسفار درباره ادبیات مقاومت در فلسطین بود، از تحولات تاریخی و اجتماعی در فلسطین تا بازتاب آن در آثار ادبی که در این باره خلق شده است. در افغانستان تلاشهای آشکار و نهانی برای از بین بردن زبان فارسی کهن و به گفته آنها فارسی دری صورت میگیرد. پشتو زبان ایرانی شرقی است. ویژگیهای بسیار کهنی از نظر زبان شناختی در ویژگیهای این زبان است. برای یک معلم زبانشناسی این نشانهها علائم روشنی هستند از زبانی که سالها در انزوا بوده است و هر چه زبان در انزوا باشد پیچیدگی بسیار دارد. هر چه زبان کاربرد وسیعتر و عمومی تری پیدا کند و جوامع مختلفی آن را فراگیرند از نظر ساختاری سادهتر میشود. زبان فارسی نو سیر تکوینی و تکاملی خود را در آغاز دوره دری به بیان دقیق زیان شناختی سپری کرده و وقتی مقدمه شاهنامه ابو منصوری نوشته شد با زبان معیار روبهرو بودیم؛ بنابراین شاید نیازمند دهها سال زمانباشد تا زبان فارسی پشتو در افغانستان به عنوان زبان فراگیر در افغانستان ابراز وجود کند.
دبیر علمی پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی تأکید کرد: دقت کنیم اگر نسبت به زبان بیمهری کنیم ممکن است یک زبان بیگانه جای آن را پر کند. چرا ما اصرار داریم سه نام برای زبان داشته باشیم؛ فارسی، دری و تاجیکی داریم در غرب هم به انواع زبانهای انگلیسی پیشوند کشور را ذکر میکنند. اگر بگوییم زبان فارسی معیار ایران، زبان فارسی افغانستان موسوم به دری و زبان فارسی معیار تاجیکستان موسوم به تاجیکی هیچ ایراد و اشکالی ندارد. ما در فرهنگستان برای یک دست کردن دستور خط زبان فارسی، دیجیتالی کردن محتوای تولید شده در فرهنگستان و پژوهشهای واژه گزینی را انجام میدهیم.
در ادامه، احکام استادانی که از دانشگاههای مختلف به فرهنگستان آمدهاند اعطا شد.