زوسیا در حالی دفن شده بود که کلاهی ابریشمی بر سر داشت، که نشان از موقعیت اجتماعی بالا او دارد. اما این مقام اجتماعی هم نتوانست او را از متهم شدن به شر نجات دهد. با وجود کشف حدود ۱۰۰ اسکلت دیگر در این محل، اما این تنها زوسیا بود که با داسی بر گردن و قفل بزرگی روی انگشت پایش دفن شده بود.
به نقل از یورونیوز، پروفسور داریوش پولینسکی، که تحقیقات اخیر درباره زوسیا را به همراه مگدا زاگرودزکا هدایت کرده است، گفت: «احتمالا کسانی که این زن را دفن کردهاند به دلایلی میترسیدند که او از قبر بلند شود. شاید آنها میترسیدند که او خونآشام باشد.»
کارشناسان بر این باورند که داس و قفل بهعنوان یک نوع «حفاظت مضاعف» روی جسد قرار داده شده است تا ساکنان روستا احساس امنیت کنند. احتمالا آنها فکر میکردند که احتمال دارد این زن از قبر بلند شود. به همین خاطر داسی روی گردنش قرار داده بودند تا اگر خواست از قبر بیرون بیاید، سرش از بدنش جدا شود.
به گفته پولینسکی، داس بهگونهای قرار داده شده بود که اگر زوسیا سعی میکرد از قبرش بلند شود گردنش را میبرید یا سرش قطع میشد.
تیم تحقیقاتی در همکاری با اسکار نیلسون، متخصص شبیهسازی چهره، اسکن دیجیتالی از جمجمه زوسیا تهیه کردند تا بتوانند نسخهای سهبعدی از چهره او بازسازی کنند. نیلسون با استفاده از خاک رس، ماهیچههای صورت زوسیا را قالبگیری کرد و سپس با سیلیکون، لایهای از پوست روی آن اضافه کرد تا چهره او را بازسازی کند.
دکتر هدر ادگار، محقق پزشکی در دانشگاه نیومکزیکو در اسکنهای استخوانی ناهنجاریهایی را در جناغ زوسیا یافت که نشاندهنده یک نقص فیزیکی بود. این ناهنجاری ممکن است به او درد زیادی وارد کرده و باعث ترس از او به عنوان یک خونآشام پیش از قربانی شدن و دفن او شده باشد.
با وقوع جنگهای سوئد و لهستان در زمان مرگ زوسیا، پژوهشگران بر این باورند که او ممکن است یک زن سوئدی بوده باشد که به عنوان یک «خارجی ناخواسته» در نظر گرفته میشد. در محل کشف قبر این زن، حدود ۳۰ قبر دیگر نیز شناسایی شد که نشانههایی از «روشهای مهار» داشتند که به نامگذاری این مکان به عنوان «میدان خونآشامها» انجامید.
منظور از «روشهای مهار» تدابیری از جمله سنگین کردن اجساد با سنگ یا دفن آنها به صورت وارونه است که مردم برای جلوگیری از برخاستن مردگان به کار میبردند. پولینسکی توضیح داد که این قبرستان برای افرادی بوده که از جامعه طرد شده بودند. با این حال، همه قبرها بدون علامت باقی ماندهاند و هیچ سند مکتوبی در مورد اجساد وجود ندارد.
براساس یافتههای باستان شناسان در این قبرستان اجساد با روشهای غیرمعمول از جمله به صورت وارونه، دفن با سنگ یا سکههایی در دهانشان، دفن شده بودند.
بهگفته پولینسکی «روشهای محافظت در برابر بازگشت مردگان شامل قطع سر یا پاها، وارونه دفن کردن، سوزاندن یا کوبیدن اجساد با سنگ است.» و قرار دادن داس بر گردن زوسیا نشان میدهد که او بیش از دیگران باعث ترس کسانی شده بود که جسدش را دفن کردهاند.
به گزارش مجله اسمیتسونیان ترس از خونآشامها در اروپای شرقی از قرن یازدهم شکل گرفت. آنها بر این باور بودند که «برخی از مردگان به شکل هیولاهای خونآشامی از قبر بیرون میآیند.» این باورها بهمرور زمان به لهستان نیز رسید، به طوری که در نهایت باعث شد که در قرن هفدهم روشهای غیرمعمول دفن برای مقابله با بازگشت احتمالی مردگان در لهستان رایج شود.
پولینسکی و زاگرودزکا قصد دارند برای انجام حفاریهای بیشتر از جمله حفاری شبانه با نور فلورسنت که میتواند به کشف استخوانهای جدید کمک کند به این محل بازگردند و کاوشهای جدیدی را آغاز کند.