۱۳:۲۳ – ۱۳ تير ۱۴۰۳
نام «جکیگور» را شنیدهای؟ روستایی است در گوشهی جنوب شرقی کشور؛ از شرق تا مرز پاکستان فاصلهی چندانی ندارد و از جنوب تا سواحل مکران و دریای عمان. از صبح علیالطّلوع روز جمعه همه پای کار بودند تا اهالی جکیگور هم بیایند و رأیشان را بدهند. آنها هم در تعیین سرنوشت کشورشان سهم داشتند؛ نفری یک رأی مثل اهالی تهران، اصفهان، تبریز و مشهد. جمهوری اسلامی اینطور است دیگر؛ وقتی پای انتخابات و صندوق رأی وسط باشد، روستاییِ اهلِ جکیگور و رهبر انقلاب یکسان هستند و هر دو فقط یک رأی دارند. اصلاً فرق جمهوری اسلامی با حکومت طاغوت همین است.
جمهوری اسلامی آمد تا بساط لیست بستن در دربار و تصمیم گرفتن یک نفر برای سرنوشت یک ملّت را جمع کند که کرد. باید بیشتر تاریخ بخوانیم تا یادمان نرود ــ یا از یادمان نبرند ــ که «رضاشاه به همراه رئیس شهربانی، فهرست نامزدهای احتمالی را بررسی و آنها را با صفاتی، چون «مناسب» یا «بد»، «فاقد عرق ملّی»، «دیوانه»، «مغرور»، «مضر»، «احمق»، «خطرناک»، «بیشرم»، «لجوج و یکدنده» و «کلّهپوک» علامتگذاری میکرد.
سپس اسامی مناسب در اختیار وزارت کشور و به واسطهی وزارت کشور در اختیار استانداران و هیئتهای محلّی انتخاباتی قرار میگرفت. تنها وظیفهی این هیئتها توزیع برگههای رأیگیری و نظارت بر صندوق آراء بود. ضمناً اعضای تمام این هیئتها را دولت مرکزی تعیین میکرد. نامزدهایی هم که بر رقابت انتخاباتی پافشاری میکردند، یا به زندان میافتادند یا تبعید میشدند.» (کتاب تاریخ ایران مدرن، نوشتهی یرواند آبراهامیان)
خون ابراهیم و فرهاد، پای صندوق رأی
رأیگیری که تمام شد، مُهروموم صندوق را باز کردند. رأیها شمرده و ثبت شد. دیگر بامداد شنبه بود. حالا باید صندوق را میبردند فرمانداری راسک تحویل بدهند و بروند چشمی روی هم بگذارند که تا اذان صبح هم راهی نبود. در سیاهیِ شب زدند به جادّه و در میانهی راه بودند که ناگهان از دو سمت جادّه باران تیر به سمتشان روانه شد. ابراهیم مرمزی و فرهاد جلیل شهید شدند و بقیّه زخمی. ابراهیم استواریکم مرزبانی بود و فرهاد سرباز وظیفه. ابراهیم اهل سوسنگرد در خوزستان بود و فرهاد اهل لردگان در چهارمحالوبختیاری. حالا آنها کنار هم آرمیده بودند و صندوق رأی آغشته بود به خون این دو جوان وطن.
تروریستها در تاریکی شب فرار کردند. رأی مردم محافظت شده بود، حتّی به قیمت خون. حالا بهتر میتوان عمق هشدار سالهای گذشته رهبر انقلاب را درک کرد: «ببینید دشمن به کجاها کار دارد؛ فقط مسئلهی اقتصاد نیست، فقط مسئلهی فرهنگ نیست، فقط مسئلهی باورهای انقلابی و دینی نیست، حتّی به انتخاباتش [کار دارد]؛ نمیخواهند این ظاهره و پدیدهی شرکت مردم به نام دین، در پای صندوق رأی و در خدمت انتخاب تثبیت بشود؛ همیشه ضدّ این را تبلیغ کردهاند، همیشه گفتهاند که دین با انتخابات و با آزادی و با دموکراسی و با این چیزها مخالف است؛ حالا [چطور]ببینند که دین مظهر کامل یک مردمسالاری همهجانبه است که بعضی از خارجیها هم اعتراف کردند. ما در طول این ۴۱ سال، ۳۷ یا ۳۸ انتخابات داشتهایم؛ کجای دنیا این همه به مردمسالاری اهتمام میورزند؟ به این هم کار دارند؛ دشمن به همه چیز کار دارد. دشمن را بشناسیم، حواسمان جمع باشد، «مَن نامَ لَم یُنَم عَنه»؛ [نهجالبلاغه، نامهی ۶۲؛ هر که خود به خواب رود، دشمنش به خواب نرفته.]اگر شما در سنگر، در مقابل دشمن خوابت ببرد، معنایش این نیست که دشمن هم خوابش برده؛ او ممکن است بیدار باشد، کمااینکه همینجور هم هست.» ۱۳۹۸/۱۲/۰۴
دشمنان انتخابات
این جملات را رهبر انقلاب اسلامی چهار سال پیش فرمودند، در جلسهی درس خارج فقه؛ پارسال هم تکرار کردند، در واپسین روزهای بهمنماه و در دیدار با مردم تبریز: «شک نیست که جبههی استکبار با انتخابات ما مخالف است؛ چرا مخالفند؟ چون نظام ما عبارت است از «جمهوری اسلامی»؛ دو تکّه دارد؛ هم با جمهوریاش مخالفند، هم با اسلامیاش. مظهر «جمهوری» همین انتخابات است؛ این انتخابات مظهر «جمهوری» است. پس وقتی که آمریکا با نظام جمهوری اسلامی مخالف است، یعنی در واقع با انتخابات مخالف است، با حضور مردم مخالف است، با آمدن مردم پای صندوق مخالف است، با شور و هیجانی که در انتخابات باشد و شرکت بیشتر مردم، مخالف است. حتّی یک بار یک رئیسجمهور آمریکا در نزدیکی انتخابات ــ البتّه حالاها نمیگویند ــ خطاب به مردم ایران گفت «در انتخابات شرکت نکنید»! حالا من درست یادم نیست که انتخابات ریاست جمهوری بود یا انتخابات مجلس بود؛ یعنی تا این حد [مخالفند]که رئیسجمهور وقت آمریکا ــ مال چند سال قبل است ــ خطاب به ملّت ایران بگوید در انتخاباتتان شرکت نکنید.
البتّه آن انتخابات پُرشورتر از همیشه شد؛ یعنی در واقع، آن رئیسجمهور آمریکا ندانسته به ملّت ایران کمک کرد؛ او میخواست مردم شرکت نکنند، گفت شرکت نکنید، مردم از لج او بیشتر شرکت کردند؛ این کمک به ما بود. بعد از او دیگر نمیگویند؛ صریح نمیگویند، امّا با انواع طرق مختلف سعی میکنند مردم را از انتخابات دور کنند، مأیوس کنند، ناامید کنند؛ شیوههای فراوانی هم در این زمینه دارند.» ۱۴۰۲/۱۱/۲۹
از جکیگور تا لندن
اما فقط در جکیگور نبود که ایرانستیزان به حقّ مردم برای تعیین سرنوشت خود حمله کردند. هزاران کیلومتر آنسوتر و در بیرون از مرزها هم این اتّفاق افتاد؛ وقتی فراریان مفلوک و آواره که سالهاست به وطن خود پشت کردهاند، به ایرانیان شریفی هم که در لندن و پاریس و رم و… پای صندوق میرفتند تا رئیسجمهور خود را انتخاب کنند، حمله کردند. نکتهی بامزهی ماجرا آنجاست که بسیاری از حملهکنندگان همانهایی بودند که روزی شعار «زن، زندگی، آزادی» سر میدادند و حالا علیه هر سه ادّعای خود شورش کرده بودند. رکیکترین فحشها را نثار زنان کردند و حتّی حجاب از سرشان کشیدند به جرم آنکه آنها میخواستند پای صندوق بروند و رأی بدهند! همینقدر متناقض و کثیف؛ و جالبتر آنکه از تروریستهای واقعهی جکیگور تا اراذل و اوباش لندن و پاریس، مورد حمایت آمریکا هستند؛ همان آمریکایی که انتخابات در ایران را زیر سؤال میبرد و آن را آزاد نمیداند.
اینجاست که باید بار دیگر از خود بپرسیم چرا انتخابات مهم است و چه کسانی از حضور مردم پای صندوق رأی ناراحت که نه، عصبانی میشوند. صندوق رأی در جمهوری اسلامی ایران ساده و راحت به دست نیامده است؛ هموطنانی در کشورهای مختلف دنیا برای رسیدن به آن از تونل وحشت عبور کردهاند تا از حقی بزرگ که ریشه عمیق اعتقادی هم دارد، پاسداری شود. رای مردم در جمهوری اسلامی و حق آنها برای تعیین سرنوشت خود ارزشی بنیادین دارد و فراتر از آن چیزی است که در دموکراسیهای مرسوم و ادعایی غرب عنوان میشود. تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب بر مشارکت پرشور در انتخابات و عزم ایشان برای صیانت از تک تک آرای ملت مانند ایستادگی پولادین در مقابل فشارهای سنگین برخی افراد و جریانها برای ابطال انتخابات ۱۳۷۶ و ابطال انتخابات ۱۳۸۸، ناشی از تعهد بر ادای این حق الهی ملت و آثار عمیق آن است.
آزمونی دیگر
جمعه آزمونی دیگر در پیش است. «جمهوری اسلامی دشمن دارد. یکی از چیزهایی که جمهوری اسلامی را بر دشمنانش فائق میکند، انتخابات است. اگر مشارکت خوب مردم در این انتخابات مشاهده بشود، این مایهی سرافرازی جمهوری اسلامی است. مشارکت مردم در ذات جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی ــ «جمهوری» یعنی مردم دیگر ــ [یعنی]عموم مردم با شیوهی اسلامی، با روش اسلامی وارد میدان بشوند.
این میدان مظاهر زیادی دارد که مهمترین مظهرش همین انتخابات و تعیین مسئولین کشور است. «وارد میدان شدن مردم» معنایش این است که جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه جمهوری است، [لذا]زبان دشمنان کوتاه میشود. در هر انتخاباتی که مشارکت کم بوده، زبان ملامت دشمنان جمهوری اسلامی و حسّاد جمهوری اسلامی دراز شده، ملامت کردند. وقتی مشارکت بالا است، زبان بدگویان کوتاه میشود؛ نمیتوانند ملامت کنند، نمیتوانند شادی کنند، دشمنشاد نمیشویم؛ علّت اینکه بنده اصرار بر مشارکت بالا دارم این است…. تنبلی نکنند، بیاعتنائی نکنند، دستِکم نگیرند؛ در همهی گوشههای کشور شرکت کنند. مشارکت فقط مال شهرها نیست، مال شهرهای بزرگ نیست؛ در انواع مراکز جمعیّتی، روستاها، بخشها، مردم باید در انتخابات شرکت کنند تا جمهوری اسلامی در دنیا سرافراز بشود.» ۱۴۰۳/۰۴/۰۵
منبع:khamenei.ir