پاسخ کوتاه به این سوال این است که هرچند بشر در مجموع توانسته از بیماریهای مهلک و همهگیر جان به در ببرد، اما میلیونها میلیون نفر در اثر ابتلا به این بیماریها جان خود را از دست دادهاند؛ افرادی که میتوانستند با واکسن زنده بمانند.
در واقع این سوال که چطور انسانها بدون واکسن زنده ماندند، نشان میدهد که فرد پرسنده سوال احتمالا بدون اینکه متوجه شود دچار یک خطای منطقی به نام «سوگیری بازمانده» شده است.
این یک لغزش متداول محسوب میشود. برای مثال ممکن است به کسی بگویید کشیدن سیگار خطر مرگ دارد و او در جواب بگوید پدربزرگ من هر روز از زندگیاش سیگار میکشید و ۹۵ سال عمر کرد. این نمونهای کلاسیک از «سوگیری بازمانده» است که در آن ذهن فقط نمونههای موفق و جان به در برده را در نظر میگیرد و به همین خاطر دچار اشتباه در داوری میشود.
در این خطای منطقی فرد چون خودش در گروه نجاتیافتگان و بازماندگان قرار دارد، تصور میکند خطر دور است و همه همینطور جان به در بردهاند.
در واقع اگر دقیقتر به صورت مسئله نگاه کنیم دلیلی وجود دارد که شما برای مثال هیچوقت نمیشنوید کسی بگوید «من عمو بیلی هستم قبل از رانندگی ۵ بطری آبجو خوردم و نشستم پشت فرمان، بعد تصادف کردم و مُردم.» این برای این است که عمو بیلی همان اول به لقاءالله پیوسته است و در نتیجه دیگر زنده نمانده تا برایتان داستان تعریف کند.
به همین ترتیب اگرچه به طور کلی نوع بشر تاکنون از بیماریها جان سالم به در برده است، اما این بدان معنا نیست که بیماریهای گذشته (بخصوص مواردی مانند «مرگ سیاه») بیضرر بودهاند. در واقع شما جدیدترین فرد در صفی طولانی از افراد هستید که بدون کشتهشدن در اثر بیماریها توانستهاند عمر کنند و تولید مثل کنند.
شیوع طاعون در امپراتوری بیزانس (روم شرقی) و امپراتوری ساسانی که در سال های ۵۴۱ یا ۵۴۲ پس از میلاد مسیح آغاز شد تا دو قرن ادامه یافت و در این مدت جان دستکم ۲۵ میلیون نفر را در گرفت. این رقم معادل ۱۳ تا ۲۶ درصد جمعیت جهان در آن زمان بود.
تخمین زده می شود طاعون ژوستینین که در زمان اوج شیوع خود روزانه جان پنج هزار نفر را می گرفت، جمعیت قاره اروپا را ظرف تنها ۱۲ ماه به نصف کاهش داده باشد.
در طاعون مرگبار اروپا در قرون وسطی، ۳۰ تا ۵۰ درصد از کل جمعیت اروپا کشته شدند، اما اکنون میتوانیم این بیماری مسری از حیوان به انسان را با آنتیبیوتیکها درمان کنیم. در حالی که واکسنهایی نیز برای آن در دسترس است.
یک مثال دیگر در همین قرن پیشین شیوع بیماری آنفلوانزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸ میلادی پس از پایان جنگ جهانی اول بود. از این بیماری به عنوان یکی از مرگبارترین بیماریهای همه گیر تاریخ یاد می شود.
آنفلوانزای اسپانیایی در آسیا، اروپا، آمریکای شمالی و حتی قطب شمال و برخی جزایر دورافتاده اقیانوس آرام فراگیر شد که طی آن بیش از نیم میلیارد نفر به آنفلوانزای اسپانیایی مبتلا شدند و از این تعداد بین ۲۰ تا ۵۰ میلیون نفر جان خود را از دست دادند.
یک نمونه دیگر از بیماریهایی که پیش از کشف واکسن کشنده بودند، آبله است. این بیماری بسیار مهلک بود و حدود ۳۰ درصد از افراد آلوده به ویروس واریولا تسلیم این بیماری میشدند.
بدون هیچگونه واکسنی برای مبارزه با آن و همینطور دارو و درمان دیگری برای مقابله، این بیماری یک تهدید دائمی برای زندگی بشر به حساب میآمد تا اینکه سرانجام اولین واکسن جهان در سال ۱۷۹۶ توسط یک دامپزشک بریتانیایی به نام ادوارد جنر ساخته شد.
او پس از شنیدن شایعاتی مبنی بر مصونیت شیر دوشهای مبتلا به آبله گاوی در برابر بیماری آبله، توانست واکسن آن را بسازد و به لطف یک برنامه موفق واکسیناسیون در سطح گسترده سازمان جهانی بهداشت سرانجام توانست در سال ۱۹۷۹ ریشهکنی کامل آبله را در جهان اعلام کند.