سرمایهگذاران و معاملهگران اغلب بهدنبال روشهایی برای درک روندهای بازار و پیشبینی حرکات آینده هستند. عمدتاً از تحلیل تکنیکال برای این کار استفاده میشود، اما برای درک بهتر آن باید بدانیم که تحلیل تکنیکال مدرن بر پایه چه اصولی بنا شده و چه دیدگاهی پشت آن است. آن چیزی که امروزه ما بهعنوان تحلیل تکنیکال مدرن میشناسیم، بر پایه مشاهدات و اصول تئوری داو بنا شده است.
تئوری داو (Dow Theory) چهارچوبی کلاسیک است که بیش از یک قرن پیش خلق شد. اما این تئوری دقیقاً چیست؟ چه اصولی را ارائه میدهد؟ چه کاربردی دارد؟ شامل چه محدودیتهایی میشود؟ اگر قصد دارید در بازار مالی بهصورت کوتاهمدت معاملاه کنید یا بهصورت طولانیمدت سرمایهگذاری کنید، ضروری است که ساختار بازار را بهکمک تئوری داو بهتر بشناسید.
تئوری داو چیست؟
تئوری داو یک رویکرد تحلیل تکنیکال برای سرمایهگذاری است. مفهوم اصلی این نظریه این است که بازار سهام در روندهایی حرکت میکند که میتوان آنها را تحلیل و پیشبینی کرد. در نتیجه این تحلیل چهارچوبی برای درک رفتار بازار و اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری آگاهانه ارائه میدهد.
تاریخچه تئوری داو
چارلز داو (Charles Dow) در اواخر قرن نوزدهم بههمراه شریک تجاریاش، ادوارد جونز (Edward Jones)، تئوری داو را ارائه کرد. آنها بههمراه شریک تجاری دیگرشان یعنی چارلز برگسترسر (Charles Bergstresser) شرکت Dow Jones and Company را تأسیس کرده و در سال ۱۸۶۹ میانگین صنعتی داو جونز را توسعه دادند. داو این نظریه را در مجموعهای از مقالهها در وال استریت ژورنال که خودش هم بنیانگذار آن بود ارائه داد.
چارلز داو در سال ۱۹۰۲ درگذشت و به همین دلیل هرگز تئوری کامل خود درباره بازارها را منتشر نکرد، اما چندین همکار او آثار مختلفی را منتشر کردند. برخی از مهمترین مشارکتها در تئوری داو شامل موارد زیر است:
- William P. Hamilton: کتاب The Stock Market Barometer (۱۹۲۲)
- Robert Rhea: کتاب The Dow Theory (۱۹۳۲)
- E. George Schaefer: کتاب How I Helped More Than ۱۰,۰۰۰ Investors to Profit in Stocks (۱۹۶۰)
- Richard Russell: کتاب The Dow Theory Today (۱۹۶۱)
داو بر این باور بود که بازار سهام بهطور کلی معیار قابل اعتمادی برای شرایط کلی کسبوکار در درون اقتصاد است و با تحلیل بازار کلی میتوان بهدقت این شرایط را سنجید و جهت روندهای مهم بازار و سهام فردی را شناسایی کرد.
تئوری داو چگونه کار میکند؟ ۶ اصل تئوری داو
تئوری داو شامل ۶ اصل مهم زیر است:
- بازار از اخبار و اطلاعات تأثیر میپذیرد؛
- سه روند کلی اولیه و ثانویه و جزئی در هر بازار وجود دارد؛
- هر روند اصلی بسته به اینکه صعودی باشد یا نزولی شامل سه مرحله زیرمجموعه است؛
- شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند؛
- حجم معاملات باید روند را تأیید کند؛
- روندها تا زمانی که سیگنال بازگشت صادر نشود ادامه دارند.
۱. بازار از اخبار و اطلاعات تاثیر میپذیرد
تئوری داو بر اساس فرضیه بازار کارا (EMH) عمل میکند. این تئوری فرض میکند که قیمت هر سهم شامل تمام اطلاعات شناخته شده، مانند اخبار و وقایع مورد انتظار است. یعنی قیمتها بهسرعت به حقایق جدید واکنش نشان میدهند. در نتیجه معاملهگران برای درک شرایط بازار باید نحوه حرکت قیمتها را زیر نظر داشته باشند.
۲. سه نوع روند اصلی در بازار وجود دارد
در بازار سه نوع روند اصلی وجود:
- روند اولیه: بازارها روندهای بلندمدتی را تجربه میکنند که میتواند یک سال یا بیشتر به طول بینجامد؛ مانند بازار خرسی یا گاوی. بازار خرسی (bear market) مربوط به روند نزولی و رو به پایین است. برعکس، بازار گاوی (bull market) مربوط به روند صعودی و روند رو به بالاست.
- روند ثانویه: درون روندهای اولیه، روندهای کوتاهمدتی وجود دارند که حرکات کوچکتری را انجام میدهند و اغلب خلاف روند اصلی هستند. پولبک موقتی در یک بازار گاوی یا رالی در یک بازار خرسی نمونههایی از روندهای ثانویه هستند. روندهای ثانویه میتوانند چند هفته تا چند ماه طول بکشند.
- روند جزئی: روندهای جزئی نوسانات کوتاهمدتی هستند که میتوانند از چند روز تا چند هفته به طول بینجامند. این نوسانات کوچک به عنوان نویز بازار در نظر گرفته میشوند.
۳. هر روند اصلی شامل سه مرحله است
در قسمت قبل دیدیم که بازار شامل سه روند اصلی میشود. در این بخش خواهیم دید که از دیدگاه تئوری داو هر روند اصلی هم سه مرحله را در خود جای میدهد. این سه مرحله در بازار گاوی و خرسی تفاوتهای اندکی دارد. به همین دلیل آنها را جدا از هم بررسی میکنیم.
بازار گاوی:
در بازار گاوی یا صعودی سه مرحله جمعآوری یا انباشت، مشارکت عمومی و زیادهروی وجود دارد.
- مرحله جمعآوری یا انباشت: سرمایهگذاران اولیه زمانی که قیمتها پایین است شروع به خرید میکنند. مرحله انباشت در پایان یک بازار خرسی طولانی آغاز میشود. سرمایهگذاران خُرد بهدلیل پتانسیل کاهش بیشتر قیمتها همچنان از گرفتن موقعیتهای بلند مدت ترس دارند. با این حال، سرمایهگذارانی که از اخبار محرمانهای خبر دارند خرید میکنند.
- مرحله مشارکت عمومی: انباشت سهام باعث معکوس شدن روند قیمت و افزایش آن میشود. با استفاده از تحلیل تکنیکال، معاملهگران کوتاهمدت این تغییر را متوجه میشوند و شروع به خرید سهام میکنند که منجر به حرکات قیمتی صعودی قویتر میشود. به همین نحو سرمایهگذاران بیشتری متوجه میشوند و خرید میکنند که باعث افزایش قیمتها میشود. با افزایش مشارکت عمومی، این موضوع باعث حرکت کلی بازار به سمت بالا میشود.
- مرحله زیادهروی: در این مرحله، سرمایهگذاران خُرد همچنان نسبت به افزایش قیمت خوشبین هستند، بنابراین حرکت صعودی ادامه دارد و به اوج میرسد. در این دوره سرمایهگذاران باتجربه شروع به فروش میکنند در حالی که سرمایهگذار متوسط همچنان خرید میکند. ادامه روند فروش یا عرضه دارایی توسط سرمایهگذاران نهادی و کلان، کم کم منجر به افزایش عرضه و کاهش قیمت میشود. در نتیجه روند نزولی آغاز میشود.
بازار خرسی:
در بازار خرسی یا نزولی هم سه مرحله وجود دارد که در ادامه بررسی میکنیم.
- مرحله توزیع: در این مرحله، اخبار مربوط به کاهش قیمت از طریق کانالهای مختلف در میان جامعه سرمایهگذاری پخش میشود.
- مرحله مشارکت عمومی: مشارکت عمومی در بازار خرسی برخلاف مرحله مشارکت در یک بازار گاوی است؛ به این معنی که سرمایهگذاران متوسط و خُرد در حال فروش سهام و خروج از موقعیتهای خود برای کاهش ضررها هستند. این مرحله معمولاً طولانیترین مرحله در روند خرسی است.
- مرحله وحشت (یا ناامیدی): در این مرحله، سرمایهگذاران همه امید خود را برای اصلاح یا بازگشت کامل قیمتها از دست دادهاند و به فروش در مقیاس وسیع ادامه میدهند.
۴. شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند
برای تأیید یک روند، شاخصها یا میانگینهای بازار باید با یکدیگر همخوانی داشته باشند. یعنی سیگنالهایی که در یک شاخص مشاهده میشود باید با سیگنالهای شاخص دیگر همسو باشد. اگر یک شاخص، مانند DJIA یا میانگین صنعتی داو جونز، یک روند صعودی اولیه جدید را نشان دهد اما شاخص دیگری همچنان در روند نزولی باقی بماند، معاملهگران نباید فرض کنند که یک روند جدید آغاز شده است.
داو از دو شاخص که او و همکارانش ابداع کرده بودند، یعنی میانگین صنعتی داو جونز و میانگین حملونقل داو جونز (DJTA) استفاده میکرد. البته این نکته را هم در نظر بگیرید که به شاخص میانگین صنعتی داو جونز، شاخص داو جونز هم میگویند.
در تئوری داو این دیدگاه وجود دارد که اگر شرایط بازار سالم باشد، با رشد شاخص DJIA یا میانگین صنعتی، شرکتهای حملونقل از جابجایی محمولههایی که این فعالیت تجاری به آن نیاز دارد سود میبرند. بنابراین با رشد DJIA، شاخص DJTA نیز باید رشد کند.
۵. حجم معاملات باید روند را تأیید کند
حجم معاملات باید با روند همخوانی داشته باشد. در یک بازار صعودی، حجم معاملات باید همزمان با افزایش قیمتها بیشتر شود. اگر در حین افزایش قیمت، حجم معاملات کاهش یابد، ممکن است نشاندهنده ضعف در روند باشد.
بهعنوان مثال، در یک بازار گاوی، حجم خرید باید با افزایش قیمت بیشتر شود و در زمان اصلاحات ثانویه نیز کاهش یابد، زیرا معاملهگران همچنان به روند اصلی صعودی باور دارند. اگر حجم فروش در طول یک اصلاح ثانویه افزایش یابد، ممکن است نشاندهنده این باشد که تعداد زیادی از فعالان بازار در حال تجدید نظر به نزولیشدن روند هستند.
۶. روندها تا زمانی که سیگنال بازگشت ظاهر نشود ادامه دارند
تغییرات در روندهای اصلی ممکن است با روندهای ثانویه اشتباه گرفته شوند. تشخیص اینکه آیا یک افزایش قیمت در بازار خرسی نشانهای از بازگشت روند است یا فقط یک صعود کوتاهمدت است که با کاهشهای بیشتری دنبال خواهد شد دشوار است. تئوری داو احتیاط را توصیه میکند و اصرار دارد که هرگونه بازگشت احتمالی با مقایسه شاخصها تأیید شود.
روند صعودی زمانی پایان مییابد که قیمتها از ایجاد قلههای جدید دست بردارند و شروع به کاهش کنند. یک روند نزولی نیز زمانی پایان مییابد که قیمتها پس از یک سری کفهای پایینتر (Lower Low)، شروع به ثبت قلههای جدید کنند.
تئوری داو چه کاربردی دارد؟
با وجود اینکه تئوری داو در قرن ۱۹ ارائه شده اما همچنان کارایی خود را از دست نداده است. این تئوری به معاملهگران کمک میکند تا روندهای بازار را درک و پیشبینی کنند. با شناسایی روندهای بلندمدت، معاملهگران میتوانند تصمیمات آگاهانهای درباره زمان خرید یا فروش سهام بگیرند. این تئوری همچنین با استفاده از شاخصهای مختلف بازار به تأیید روندها کمک میکند و اطمینان میدهد که تصمیمات بر اساس سیگنالهای معتبر اتخاذ میشوند.
علاوه بر این، تئوری داو به معاملهگران کمک میکند تا مراحل مختلف روندهای بازار را بشناسند، بهطوری که بتوانند تغییرات احتمالی را پیشبینی و از زیانهای احتمالی جلوگیری کنند. بهطور کلی، این تئوری رویکردی ساختارمند برای تحلیل حرکات بازار فراهم میکند که میتواند منجر به استراتژیهای سرمایهگذاری بهتر و بهبود نتایج معاملات شود.
محدودیتهای تئوری داو
- کمبود دقت: تئوری داو گسترده و عمومی است و راهنماییهایی کلی ارائه میدهد، نه پیشبینیهای دقیق. این تئوری ممکن است نقاط ورود یا خروج خاصی برای معاملات ارائه ندهد و این امر آن را برای استراتژیهای تجاری دقیق از فاز عملیبودن خارج میکند.
- سیگنالهای تأخیری: تئوری داو به روند قیمتی گذشته تکیه میکند و ممکن است سیگنالهایی ارائه دهد که بعد از شروع روندها به وجود میآید. این تأخیر میتواند منجر به از دست دادن فرصتها یا واکنشهای دیرهنگام به تغییرات بازار شود.
- نیاز به تأیید: این نظریه بر تأیید روندها با استفاده از چندین شاخص تأکید دارد که میتواند پیچیده و زمانبر باشد. اگر شاخصها توافق نکنند، ممکن است تصمیمگیری را به تأخیر بیندازد یا منجر به سردرگمی شود.
- محدود به تعداد محدودی از شاخصهای سهام: تئوری داو عمدتاً به شاخصهای سهام مربوط میشود و ممکن است برای سایر انواع بازارها یا سهام فردی به اندازه کافی مؤثر نباشد. این نکته را هم در نظر داشته باشید که شاخص میانگین صنعتی داو جونز تنها شامل ۳۰ سهام بزرگ با ارزش بازار بالا است که ممکن است نماینده کل بازار نباشند. این نمونه محدود ممکن است عملکرد بازار گستردهتر یا برخی بخشهای خاص را بهدرستی نشان ندهد، که این مسئله میتواند کاربرد تئوری داو را برای برخی از سرمایهگذاران محدود کند.
- حسیبودن: شناسایی روندها و مراحل آنها میتواند حسی و قابل تفسیر باشد. معاملهگران مختلف ممکن است روندها را بهصورت متفاوتی ببینند که منجر به نتایج نامنظم شود.
- غفلت از عوامل بنیادی: تئوری داو بر حرکات و روندهای قیمت تمرکز دارد و اغلب عوامل بنیادی مانند عملکرد شرکت، شرایط اقتصادی و رویدادهای خبری که میتوانند بر قیمتهای بازار تأثیر بگذارند را نادیده میگیرد.
چند نکته تکمیلی
در رابطه با تئوری داو، چند نکته مرتبط با قیمت پایانی و محدوده خطی، سیگنال و شناسایی روند، و همچنین بازگشت روند وجود دارد که در ادامه هرکدام را بررسی میکنیم.
قیمتهای پایانی و محدودههای خطی
چارلز داو تنها به قیمتهای پایانی تکیه میکرد و به حرکات لحظهای شاخص در طول روز توجهی نداشت.
یکی دیگر از ویژگیهای تئوری داو، ایده محدودههای خطی است که در سایر زمینههای تحلیل تکنیکال به آن محدودههای معاملاتی هم میگویند. محدوده معاملاتی به معنی نوسان قیمت بین یک مقدار بیشینه و کمینه است و اصطلاحاً آن را یک دوره سایدوی در نظر میگیریم.
بنابراین، معاملهگران باید منتظر بمانند تا حرکت قیمت خط روند را بشکند قبل از اینکه نتیجهگیری کنند که بازار به کدام سمت میرود. بهعنوان مثال، اگر قیمت بالای خط حرکت کند، به احتمال زیاد بازار به سمت بالا خواهد رفت.
سیگنالها و شناسایی روندها
یکی از جنبههای چالشبرانگیز در اجرای تئوری داو، شناسایی دقیق بازگشت روند است. به یاد داشته باشید که طرفداران تئوری داو با جهت کلی بازار معامله میکنند، بنابراین شناسایی نقاطی که در آن جهت تغییر میکند بسیار حیاتی است.
یکی از تکنیکهای اصلی استفادهشده برای شناسایی معکوسهای روند در تئوری داو، تحلیل قله و دره است. قله بهعنوان بالاترین قیمت حرکت بازار و دره هم بهعنوان پایینترین قیمت حرکت بازار در یک دوره دیده میشود. توجه داشته باشید که تئوری داو فرض میکند که بازار در یک خط مستقیم حرکت نمیکند، بلکه از قلهها به دره میرود و حرکات کلی بازار در یک جهت تمایل دارد.
یک روند صعودی در تئوری داو مجموعهای متوالی از اوجهای بیشتر و فرودهای کمتر است. برعکس، یک روند نزولی مجموعهای متوالی از اوجهای بیشتر و فرودهای کمتر است.
ششمین اصل تئوری داو بیان میکند که یک روند تا زمانی که نشانهای واضح از معکوس شدن آن وجود نداشته باشد، پابرجاست. به همین ترتیب، بازار به حرکت در یک جهت اصلی ادامه خواهد داد تا زمانی که نیرویی، مانند تغییر در شرایط کسبوکار، به اندازه کافی قوی باشد که جهت این حرکت اصلی را تغییر دهد.
بازگشت روندها
یک بازگشت در روند اصلی زمانی ایجاد میشود که بازار نتواند سقف و کفهای متوالی را در جهت روند اصلی ایجاد کند.
در یک روند صعودی، بازگشت زمانی اتفاق میافتد که شاخص بهطور متوالی نتواند سقفهای بالاتر (Higher high) و کفهای بالاتر (Higher Low) را در یک دوره طولانی ثبت کند. در عوض، شاخص در یک سری سقفهای پایینتر (Lower high) و سپس کفهای پایینتر (Lower Low) حرکت میکند.
معکوس یک روند نزولی اصلی زمانی رخ میدهد که بازار دیگر نتواند به کفهای پایینتر و سقفهای پایینتر برسد. سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر متوالی در یک بازار نزولی نشاندهنده احتمال معکوس شدن به یک روند صعودی است.
به خاطر داشته باشید که روندهای بازگشت اصلی ممکن است ماهها طول بکشند تا خود را نشان دهند. تغییر در جهت قیمت در یک دوره یک ماهه، دو ماهه یا حتی سه ماهه ممکن است تنها یک اصلاح بازار باشد.
سوالات متداول
تئوری داو یک رویکرد تحلیل تکنیکال برای سرمایهگذاری است که چهارچوبی برای درک رفتار بازار و اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری آگاهانه ارائه میدهد.
سه روند در تئوری داو شامل روندهای اصلی، ثانویه و جزئی هستند. روند اصلی، روند بلندمدت است. روندهای ثانویه، روندهای کوچکتری هستند که مانند اصلاحات بازار عمل میکنند. در نهایت، روندهای جزئی نوسانات قیمتی روزانه در بازار را شامل میشوند.
هدف کلی تئوری داو شناسایی روند اصلی بازار از طریق اثبات و تأیید است.
میانگین صنعتی داو جونز، که به اختصار به آن داو جونز گفته میشود، تحت تأثیر قیمتهای سهام تشکیلدهنده این شاخص قرار دارد. قیمتهای سهام هم تحت تأثیر عوامل متعددی هستند.
نتیجهگیری
تئوری داو سعی دارد با دستهبندی روندها به سه نوع اصلی، روندهایی که بازار در آن قرار دارد را شناسایی کند. از نظر داو، بازار از هر اطلاعاتی مطلع است و قیمتها منعکسکننده اطلاعات فعلی هستند. همانطور که توضیح دادیم، در حالی که تئوری داو بینش ارزشمندی در مورد روندهای بازار ارائه میدهد و به معاملهگران کمک میکند تا حرکات کلی بازار را درک کنند، محدودیتهایی هم دارد.
تئوری داو بهعنوان یک دیدگاه اساسی و پایه استفاده میشود اما برای عملیتر شدن استراتژیهای معاملاتی، در کنار آن باید روشهای تحلیلی دیگری نیز به کار بگیریم. همچنین از عوامل بنیادی تأثیرگذار بر بازار هم نباید غافل شد. ترکیب تئوری داو با ابزارهای تکنیکال مدرن و تحقیق بازار میتواند به بهبود تصمیمگیری کمک کند.