به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، کتاب شریعتشهر؛ نوشته رضا تاران، دانشآموخته حوزه علمیه قم و دکتری علوم سیاسی است که در پژوهشکده اندیشه دینی معاصر انجام شده است و انتشارات نگاه معاصر در تیرماه ۱۴۰۳ آن را منتشر کرده است.
ایکنا نوشت: هدف کتاب «شریعتشهر؛ روایتی از تحول اندیشه سیاسی در حوزه علمیه قم» پژوهش شناسایی و توصیف و دستهبندی ایدهها و اندیشههای سیاسی در حوزه علمیه قم در دوره حاضر است. مقصود از اندیشه سیاسی، تلاشهای روشمند برای پاسخگویی به پرسشهای سیاسی و حل مشکلات پیشآمده در زمینه قدرت است. در این تلاشها، ممکن است از روشهای مختلفی همچون فقه و فلسفه و کلام یا تاریخ استفاده شده باشد و به لحاظ نوشتاری نیز ممکن است، نویسنده، ایدهای کوتاه را در قالب مقاله یا کتاب نوشته باشد. مقصود از حوزه علمیه قم، ساحت علمی آن است و وجه عینی آن در نظر نیست.
به همین جهت، هر اندیشه یا ایده سیاسی که در حوزه علمیه قم طرح و درباره آن بحث و گفتوگویی شده باشد، در این پژوهش جای دارد. نیز ممکن است نویسنده یا ایدهپرداز، تحصیلات رسمی حوزوی نداشته باشد یا خود را متعلق به صنف روحانیت نداند، اما ایده او در حوزه علمیه طرح شده و واکنشهایی را در پی داشته است و پس از این مواجهه با آن، دوباره ایدهای در حوزه شکل گرفته باشد.
همه ایدههای سیاسی طرحشده در این اثر، تفسیرهای دینی به شمار میروند که با استدلالهای الاهیاتی موجَّه شدهاند. این پژوهش از نظر تاریخی، سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۴۰۱ شمسی، یعنی سالهای پس از مشروطه را مورد توجه قرار داده، گرچه تأکید اصلی آن بر دوره جمهوری اسلامی است. پرسش اصلی در این پژوهش این است: نویسندگان و عالمان حوزوی در ایران معاصر چه دریافتی از اندیشه سیاسی اسلام دارند؟
سه دیدگاه در نسبت دین و سیاست طرح شده است: دیدگاه اول دین را حداکثری میداند و از جامعیت دین سخن میگوید. به باور معتقدان به رویکرد حداکثری، اسلام برنامه جامعی برای زندگی انسان دارد و سیاست نیز بخشی از زندگی انسان است. در چنین نگرشی سیاست تابعی از دین خواهد بود؛ سیدمحمدباقر صدر، حسینعلی منتظری، عبداﷲ جوادی آملی، محمدتقی مصباح یزدی، محمد یزدی و محمدمهدی میرباقری از جمله معتقدان به رویکرد حداکثری هستند.
دیدگاه دوم رویکردی حداقلی دارد. به اعتقاد آنان خداوند ارزشهای کلی را برای زندگی انسان ترسیم کرده است و انسان باید با عقل خدادادی، زندگی سیاسی خود را سامان دهد؛ مهدی بازرگان، مهدی حائری یزدی، عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری را میتوان از باورمندان به این رویکرد دانست.
دیدگاه سوم نه حداکثری و نه حداقلی بلکه راه میانه را پیشنهاد میکند. بخشی از امور زندگی انسان از جمله سیاست را خداوند به انسان وحی کرده است و بخش دیگری از زندگی سیاسی، باید به دست عقل اداره شود؛ محمدحسین نایینی، سیدمحمدحسین طباطبایی، مرتضی مطهری، سیدمحمدعلی ایازی، سیدصادق حقیقت، کاظم قاضیزاده، داوود فیرحی و سروش محلاتی از چنین رویکردی دفاع میکنند.