یک سال قبل زنی به ماموران خبر داد پسر جوانش گم شده است. این زن گفت: عروسم میگوید پسرم کیان از دیروز به خانه نیامده است. او معمولاً مدتزمان زیادی در روز سر کار بود و حالا نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاده است.
وقتی ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند، متوجه شدند کیان و همسرش با هم ارتباط خوبی نداشتند و مدتی بود که جروبحث داشتند. با این حال سارا، همسر کیان، مدعی شد از سرنوشت شوهرش خبر ندارد.
بعد از چند ماه دختر جوانی به ماموران مراجعه و راز بزرگ سارا را برملا کرد. او گفت: من مدتی قبل با سارا در کافهای آشنا شدم. او خیلی از دست شوهرش عصبانی بود و میگفت نمیداند باید با او چه کند. سارا میگفت شوهرش با اینکه تحصیلات بالایی دارد، اما به فساد اخلاقی مبتلاست و با دختران زیادی ارتباط دارد. یک روز متوجه شدم سارا با جوانی که مهندس کامپیوتر است آشنا شده است. او به این جوان به نام رامین دل بسته بود و رامین را به من هم معرفی کرد. آنها نقشه قتل کیان را کشیدند و من فکر میکنم آنها مرتکب قتل شدهاند.
وقتی سارا بازداشت شد و فهمید ماموران به راز او پی بردهاند، به قتل اعتراف کرد. او گفت با همدستی کیان دست به قتل زده است.
به این ترتیب، این دو نفر بازداشت شدند و پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در جلسه رسیدگی که در شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و خواستار صدور حکم قانونی شد.
در ادامه مادر مقتول در جایگاه حاضر و او نیز خواستار صدور حکم قصاص شد.
شوهرم خائن بود
وقتی نوبت به سارا رسید، او گفت: قصد قتل شوهرم را نداشتم. رامین مرا تحریک کرد. رامین مدتی بود که به من میگفت باید کاری بکنیم. من با او در یک کافه آشنا شدم. چون شوهرم با دختران زیادی رابطه داشت و من از این ماجرا ناراحت بودم با رامین درد دل میکردم.
متهم گفت: شوهرم به بهانه کاری با دختران رابطه نزدیکی داشت و من همیشه سر این موضوع با کیان اختلاف داشتم و میدانستم به من خیانت میکند برای همین وقتی با رامین آشنا شدم و او گفت بهتر است شوهرم را از سر راه برداریم، قبول کردم. رامین قرص برنج خرید. من را آن را به دخترم که 12ساله است دادم تا در غذای پدرش بریزید و بعد هم که شوهرم بیحال شد، رامین به خانهام آمد، بالشی روی سر او گذاشت و شلیک کرد. او بعد از قتل شوهرم جسد را به بیابان برد و آتش زد؛ من در آتش زدن جسد هیچ نقشی نداشتم.
در ادامه رامین در جایگاه حاضر شد. او گفت: من به تحریک سارا این کار را کردم. سارا مدام از شوهرش بدگویی میکرد. ضمن اینکه میگفت او فساد اخلاقی دارد و باید از بین برود، من با این تصور که او مفسد است دست به این قتل زدم.
بعد از گفتههای متهمان و دفاعیات وکلای آنها، هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.