مبارزات انتخاباتی به آخر خط رسیده است. در این انتخابات، دو طرف بطور جدی روی کار آمدن طرف مقابل را برای کشور مهلک و فلاکتبار میدانند. هر یک از دو طرف هم، برای اثبات مدعای خود بر شکست و ضعف طرف دیگر تأکید میکنند. یک طرف، شکست دیگری در مذاکرات اول(دوران خاتمی) و شکست در مذاکرات سوم (دوران روحانی) را مطرح میکنند و روی آن مانور میکنند و طرف مقابل هم فرصت سوزیهای صورت گرفته در مذاکرات دوم(دوران احمدی نژاد)و بن بست آفرینی در مذاکرات چهارم( دوران رئیسی) را توسط رقیب مطرح و روی آن مانور میکنند.
تاریخ دو دهه اخیر نشان میدهد که هر دوطرف در خصوص عملکرد طرف مقابل انتقادات درست و به جایی دارند که شایسته تأمل و بررسی دقیقتر است.
یعنی هر دو طرف چه جناح اصلاح طلب و چه جناح اصول گرا در کارنامه سیاست خارجیشان نقاط ضعف و شکست برجستهای داشتهاند. یک طرف غربگرا و دیگری شرقگراست و بر اساس اعتماد به غرب و یا به شرق این ناکامیها را حاصل کردهاند و متأسفانه از یک سیاست خارجی متوازن که نیاز توسعه کشور است بی بهره ماندیم.
اما در وضعیت فعلی ما به لطف شورای محترم نگهبان با همین گزینهها روبرو هستیم. این سؤال که آیا واقعاً بین نخبگان ملت فوقالعاده با هوش هشتاد میلیونی ایران، تنها این دوگزینه، نهایت هوش و نخبگی و کارآمدی برای این مسولیت بسیار مهم و خطیر را داشتهاند که توسط شورای محترم نگهبان در برابر ملت قرار گیرند باید در جا و وقت مناسبش پاسخ داده شود. اما اکنون ما در جهان در حالگذار از تک قطبی به چند قطبی هستیم، در جهان در حالگذار ساختارهای بینالمللی سخت و متصلب، سست و سیال میشوند و شرایط بسیار حساس و خطرناکی پدید میآید که هم تهدید و هم فرصت است. در چنین شرایطی کشورها تلاش به توسعه نفوذ برای “جایگاه سازی” جدید مینمایند. وقوع سه جنگ اوکراین و قفقاز و غزه در سه سال اخیر شاهد این شرایط فوقالعاده حساس و سیال و بی ثبات بینالمللی است. اگر با دقت و سرعت و بموقع جایگاهسازی نکنیم برایمان جایگاهسازی کرده و جایگاه محدود تحمیل میکنند. وقوع انقلاب اسلامی در ایران به ایران موقعیتی در صحنه بینالمللی و منطقهای اعطا کرده که بجای اینکه جایگاه ایران یکی از اقمار غرب یا شرق باشد قادر است جایگاه یک واحد سیاسی و بازیگر مهم مستقل غیر وابسته و غیر متعهد و تأثیرگذار بین دو بلوک شرق و غرب را برای خود بسازد. بدین منظور یک سیاست متوازن فوقالعاده هوشمند پیچیده و حرفهای بین غرب و شرق باید اتخاذ گردد. شرط لازم برای حل مشکلات کشور اتخاذ و دستیابی به چنین سیاست خارجی متوازن در عرصه بینالمللی میباشد.
دو طرف رقابت انتخاباتی نشان دادهاند که به هیچ وجه آمادگی برای اتخاذ چنین سیاست خارجی فوقالعاده هوشمند در شرایط حساس کنونی بینالمللی را ندارند و هر دو طرف نه تنها از شکستهای گذشته خود درس عبرت نگرفتهاند بلکه متأسفانه بر همان روشهای شکست خورده خود سه باره پای میفشرند. دو واژه، بیشترین تکرار را از دو طرف داشته است، یکی استفاده از کارشناسان و دیگری استفاده از فرصتها، این در حالی است که هر دو جناح قبلاً با استفاده از همین رویکردها ناکامیها و فرصت سوزیهای بزرگ و سنگین را تجربه کردهاند.
شورای محترم نگهبان نباید در گزینشهای خود محصور دو جناح قدرتمند موجود در کشور شود و باید روش گزینشی خود را متحول گرداند و مستقل از آوازه و قدرت و نفوذ جناحها، صلاحیت افراد را صرفاً بر اساس شایستگیشان برای چنین مسولیت حساس خطیر و تعیینکننده احراز کند.
به امید خروج از این انحصار تنگ گزینشی که بطور طبیعی موجب نشاط و رشد روحیه ملی و خروج ملت از سرگردانی تصمیمگیری و انتخاب و بالتبع افزایش مشارکت در انتخابات میگردد. ناصر نوبری