کتر محمد ثوابی متخصص روانشناسی و استاد دانشگاه – رایجترین دغدغه دختر و پسرهای دم بخت این است که چطور در جلسه خواستگاری به شناخت کافی از طرفمقابل برسیم و چه سوالاتی کنیم؟ البته این به شما بستگی دارد که چه سوالهایی را متناسب با احوال خود یا طرف مقابل طرح کنید، اما اینکه سوالات جزئی و دقیق باید حول چه محورهایی تهیه شود، تا حدود زیادی ثابت است. در ازدواج پانزده موضوع اساسی وجود دارد که دختر و پسرها قبل از ازدواج لازم است درباره تک تک آن موضوعات باید یکدیگر صحبت کنند و نظرات مبادله شود. در ادامه به این ۱۵ موضوع و چند نکته مهم درباره سوال کردن برای کسب شناخت بهتر از طرفمقابل اشاره خواهد شد.
از دوستان و اهداف تا توقعات و مسائل مالی
درباره اهمیت مذاکره درباره این ۱۵ موضوع اساسی باید بدانید در صورتی که تفاهم دو نفر در این موضوعات زیاد باشد، احتمال طلاق کاهش مییابد و برعکس، نداشتن تفاهم باعث بالارفتن احتمال طلاق میشود. پرسش و گفتگو درباره این موضوعات در جلسات مختلف آشنایی قبل از ازدواج با رضایتمندی بالای زوجین از زندگی مشترک در آینده ارتباط دارد. اما این ۱۵ موضوع عبارتاند از: ۱-باورها و ارزشهای دینی (اندیشهها و اصول دینی، رفتارهای دینی من، پرهیزهای دینی من)؛ ۲- سرگرمیها و علایق؛ ۳- دوستان؛ ۴- اهداف، رشد و پیشرفت؛ ۵- خویشاوندان؛ ۶- رابطه صمیمانه با همسر؛ ۷- خانواده خود؛ ۸- خانواده همسر؛ ۹- حل اختلاف؛ ۱۰- پول و مسائل مالی؛ ۱۱- خواستهها و توقعات؛ ۱۲- رویارویی با هیجان، ۱۳- وظایف زن و مرد در خانواده؛ ۱۴- فرزند؛ ۱۵- مدیریت مسائل عاطفی.
روش بیان خود برای آشنایی عاقلانه
دو شیوه مهم برای شناخت بهتر و عاقلانه و نه احساسی در جلسه خواستگاری وجود دارد. یکی روش مصاحبه است که یک طرف سوال میکند و دیگری پاسخ میدهد که یک شیوه آشنایی یکطرفه است که منجر به آشنایی بیشتر یکی از دیگری خواهد شد. اما در روش بیان خود، هر دو فرد از خود میگویند و خود را برای دیگری افشا میکنند. این روش آشنایی دوطرفه میباشد و یک شیوه آشنایی دوستانه است.
چگونگی استفاده از این شیوه در خواستگاری
سوالاتی که برای شروع جلسه اول خواستگاری مناسب است باید محدود، روشن و مشخص باشد. طبق این روش، فرد ابتدا از خودش میگوید و خود را در یک زمینه خاص (مثلا در زمینه بیوگرافی خود و خانواده) تا حدودی افشا میکند و سپس از طرف مقابل میخواهد که در همان محدوده از خودش بگوید. مثلا اگر پسر شروعکننده است، میگوید: «من ۲۸ ساله، دارای مدرک کارشناسی فیزیوتراپی هستم که درشرایط حاضر در یک شرکت مشغول به کارم و حالا شما … (سپس طرف مقابل همین موارد را توضیح میدهد).
چرا سوالات کلی فایده کمی دارد؟
سوالات کلی در جلسه خواستگاری برای شروع خوب است، ولی فایدههای آن اندک هستند. سوالات کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی، چون مبهم و ناشفاف هستند، شناخت کافی ایجاد نمیکند. به جای سوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداقها و مثالهای عینی بکشانید و با طرح مسئله، فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیتهایی که هر روز در زندگی افراد پیش میآید و زوجین نسبت به آن واکنش احساسی، فکری یا رفتاری نشان میدهند. به عنوان مثال به جای این سوال کلی که نظرتان درباره ایمان و مذهب چیست؟ این سوال را مطرح کنید که «من فردی هستم که باید نمازم را بخوانم، روزه بگیرم، قرآن بخوانم، در کنار آن به دیگران احترام بگذارم و خوشرفتاری کنم. شما چطور؟» یا «من مقیدم دروغ نگویم، در مجالسی که غیبت از دیگران میشود، شرکت نکنم. شما از چه چیزهایی پرهیز میکنید؟»
درباره دوستان، این سوال را بپرسید
بهجای طرح این سوال کلی که «نظرتان درباره دوستان چیست؟» این سوالات کاربردی را مطرح کنید که: «من سه دوست صمیمی دارم و شما چند مورد؟ (تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشان دهنده درونگرا بودن، احتمالا زودرنج بودن و حساسیت است)؛ «با دوستم مسعود، خیلی صمیمی هستم، چون خصوصیات مثبت او صداقت و پشتکار است و به من انگیزه میدهد، شما چطور؟ (پیشبینی اینکه اگر بخواهد در آینده زندگی خوب و سازگاری داشته باشد باید چنین باشد) و «با دوستم پژمان ارتباط کمتری دارم، چون دائما حسادت میکند (از این نظر مهم است که اگرچنین هستید، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهید شد).
تقسیم وظایف زن و مرد و مسائل اقتصادی
شما میتوانید با مثالهایی، مسئولیتهایی را مطرح کنید و از او بپرسید که چه فردی این کارها را باید انجام دهد: خرید، تصمیمگیری، کارهای منزل، نگهداری بچه، ادامه تحصیل، تفریحات و …. درباره مسائل اقتصادی خانواده هم میتوانید بپرسید میزان هزینهای را که برای مراسم ازدواج در نظر دارید، چقدر است؟ محل مسکونی مدنظر شما باید چگونه باشد یا درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه میشود؟ فقط توجه داشته باشید در چنین سوالاتی باید معادل مثبت صفات را بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا به جای اینکه به فرد بگویید شما بیشتر ولخرج هستید یا خسیس؟ اجتماعی هستید یا منزوی؟ بگویید: «شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز؟ شما اهل تفکر و مطالعه هستید یا علاقهمند به روابطاجتماعی؟» تا فرد هرکدام را انتخاب کرد، احساس بدی نداشته باشد و از آن طرف، نظرش را هم گفته باشد.