7 اسفند 1403
جدیدترین اخبار

داستان مهرناز و نامادریش/ حکایت دختری زیبا که گیر نامادری بدجنس افتاد

بعد از شرکت در نظرسنجی نتیجه نمایش داده خواهد شد.

مالک هستید یا مستاجر؟

داستان مهرناز و نامادریش/ حکایت دختری زیبا که گیر نامادری بدجنس افتاد

داستان مهرناز و نامادریش/ حکایت دختری زیبا که گیر نامادری بدجنس افتاد


زن بابا این را که دید، حسودیش گل کرد و بنای ناسازگاری با دختر مادرمرده را گذاشت و هر روز بهانه‌ای می‌تراشید برای اذیت و آزار مهرناز. یک روز تو چله‌ی زمستان به مهرناز گفت: پاشو برو یک دسته گل سرخ از صحرا بچین بیار. می‌خواهم گل قند درست کنم.

مهرناز گفت: تو این هوا که سنگ از سرما می‌ترکد، گل سرخ کجا پیدا کنم؟

داستان مهرناز و نامادریش

زن بابا به مهرناز تشر زد و گفت:‌ فضولی نکن. تا از خانه بیرونت نکرده‌ام، زود برو به صحرا یک دسته گل سرخ بچین و بیار.

مهرناز راه افتاد و در باد و بوران از خانه رفت بیرون. پشت به شهر و رو به صحرا رفت و رفت تا رسید پای تپه‌ای و دید چهار تا پیرمرد آتش روشن کرده‌اند و نشسته‌اند دورش. یکی از پیرمردها که سرتا پا سفیدپوش بود، تا او را دید، صدا زد: دخترجان! تو این برف و بوران از خانه آمده‌ای بیرون، چه کار کنی؟

مهرناز گفت: زن بابام گل سرخ خواسته. گفته اگر بدون گل سرخ به خانه برگردم، راهم نمی‌دهد.

فال ابجد بر اساس ماه‌های تولد

پیرمرد رو کرد به پیرمرد سبزپوشی که بغل دستش بود و گفت: داداش بهار! به این دختر کمک کن و نگذار ناامید برگردد خانه.

بهار گفت: «به چشم».

بعد پا شد دور خودش چرخی زد. که یکهو باد و بوران بند آمد. ابرها کنار رفتند و خورشید تابید. برف‌ها آب شد و بوته‌ها جوانه زد. جوانه‌ها غنچه درآوردند و غنچه‌ها گل شدند. مهرناز یک دسته گل سرخ چید و برگشت خانه. زن بابا از دیدن گل‌ها تعجب کرد و به جای اینکه خوشحال بشود، مهرناز را گرفت به باد کتک که چرا بیشتر از این گل نچیدی و باز اذیت و آزار دختره را از سر گرفت.

زمستان تازه رفته بود و بهار از راه رسیده بود که زن بابای مهرناز سبدی داد دستش و گفت:‌ پاشو برو یک سبد سیب سرخ‌ تر و تازه بچین و بیار که هوس سیب سرخ کرده‌ام.

مهرناز گفت: درختها تازه شکوفه کرده‌اند. از کجا سیب سرخ بیارم؟

زن بابا گفت: فضولی موقوف. هرچه گفتم، زود باش بکن و لالمانی بگیر، والا از خانه می‌اندازمت بیرون و در را پشت سرت می‌بندم.

شتاب تغییر قیمت خودرو تند شد؛ جدیدترین قیمت ها

مهرناز راه افتاد. اما تا پا از خانه بیرون گذاشت، باران شروع کرد به باریدن. او تو باران صحرا رفت و دید همان چهار تا پیرمرد آتش روشن کرده‌اند و نشسته‌اند دور آتش. بهار او را دید و صدا زد: آی دخترجان! چرا تو این باران آمده‌ای به صحرا؟

مهرناز جواب داد: چه کار کنم؟ زن بابام سیب سرخ خواسته و گفته اگر بدون سیب سرخ به خانه برگردم، راهم نمی‌دهد.

بهار رو کرد به پیرمردی که سراپا سرخ پوش بود و گفت: داداش تابستان! حالا نوبت رسیده به تو که به این دختر کمک کنی و نگذاری ناامید برگردد خانه.

تابستان گفت: «به چشم».

بعد پا شد و دور خودش چرخی زد که یکهو باران بند آمد. ابرها از جلو خورشید کنار رفت. هوا گرم شد. شکوفه‌ها ریخت روی زمین و درخت‌های سیب پر شد از سیب‌های سرخ. مهرناز سبدش را پر کرد از سیب سرخ و برگشت به خانه. زن بابا از دیدن یک سبد سیب سرخ تازه نزدیک بود از تعجب شاخ دربیاورد. اما به جای اینکه خوشحال بشود، کتک مفصلی به مهرناز زد و گفت: چرا بیشتر نیاوردی؟

سازمان‌های مردم‌نهاد، بازوی توانمند دولت در حل مسائل اجتماعی

مهرناز گفت: سبد بیشتر از این جا نمی‌گرفت.

زن بابا گفت: این فضولی‌ها به تو نیامده.

باز به اذیت و آزار مهرناز ادامه داد تا بهار گذشت و تابستان آمد و یک دفعه به کله‌اش زد که برف و شیره بخورد. به مهرناز گفت: پاشو برو برف بیار.

مهرناز گفت: تو چله‌ی تابستان برف پیدا نمی‌شود.

زن بابا گفت: باز هم فضولی کردی و رو حرف بزرگ‌تر از خودت حرف زدی؟ پاشو مثل باد برو، برف پیدا کن و بیار و تا نیاری برنگرد خانه.

مهرناز باز هم رفت به صحرا و زیر آفتاب داغ تابستان آن قدر راه رفت که از زور گرما عرق کرد و طاقتش از دست رفت. در این موقع باز چشمش افتاد به همان چهار نفر که نشسته بودند زیر سایه‌ی درختی و خودشان را باد می‌زدند. مهرناز خوشحال شد. رفت جلو و سلام کرد. تابستان که سرتاپا سرخ پوش بود، گفت: چرا تو این گرما آمده‌ای به صحرا؟

مهرناز گفت: زن بابام باز هم به زور از خانه بیرونم کرده و گفته برو برف بیار و بدون برف برنگرد.

نازنین بیاتی و مهسا حجازی، در پشت صحنه سریال تاسیان

تابستان رو کرد به زمستان و گفت: داداش زمستان! باز هم به این دختر کمک کن و نگذار دست خالی برگردد.

زمستان پاشد و چرخی زد که یکهو خورشید کم زور شد. باد با سر و صدای زیاد از راه رسید. با خودش ابر آورد و آسمان را ابری کرد. هوا سرد شد و برف شروع کرد به باریدن. مهرناز مقداری برف برداشت و راه افتاد به سمت خانه. سر راه پسر پادشاه او را دید و یک دل نه صد دل عاشق او شد و مادرش را فرستاد خواستگاری و با شادی و خوشی مهرناز را بردند به خانه‌ی پادشاه.

وقتی مهرناز رفت به خانه‌ی پادشاه، هر بلایی را که زن بابا به سرش آورده بود، برای پسر پادشاه تعریف کرد. پسر پادشاه هم فرستاد زن بابای بدجنس او را آوردند و گیس زنک را بست به دم قاطر چموشی و ولش کرد تو بیابان.



منبع: خبر فوری

آیا این مطلب مفید بود؟

بله
خیر
از بازخورد شما متشکریم! نظر شما ثبت گردید.
پیشنهاد آمریکا به زلنسکی برای ترک اوکراین به مقصد فرانسه

قیمت اصلی 6,000,000تومان بود.قیمت فعلی 1,690,000تومان است.

قیمت اصلی 2,000,000تومان بود.قیمت فعلی 610,000تومان است.

قیمت اصلی 1,218,000تومان بود.قیمت فعلی 649,000تومان است.

قیمت اصلی 299,000تومان بود.قیمت فعلی 99,000تومان است.

قیمت اصلی 4,850,000تومان بود.قیمت فعلی 2,990,000تومان است.

قیمت اصلی 3,300,000تومان بود.قیمت فعلی 1,790,000تومان است.

قیمت اصلی 3,390,000تومان بود.قیمت فعلی 1,990,000تومان است.

قیمت اصلی 5,690,000تومان بود.قیمت فعلی 2,890,000تومان است.

قیمت اصلی 4,800,000تومان بود.قیمت فعلی 3,200,000تومان است.

اشتراک مطلب در :
بند انگشتینام و قیمت
اشتراک یکماهه نماوا
قیمت اصلی 119,000تومان بود.قیمت فعلی 95,200تومان است.
اشتراک سه ماهه نماوا
قیمت اصلی 349,000تومان بود.قیمت فعلی 244,300تومان است.
اشتراک سه ماهه فیلیمو
قیمت اصلی 420,000تومان بود.قیمت فعلی 294,000تومان است.
ساعت هوشمند مدل K59 – Pro (ویدئو معرفی)
قیمت اصلی 6,000,000تومان بود.قیمت فعلی 1,690,000تومان است.
شامپو نانو بدنه خودرو براق کننده و تمیز کننده تکرو 1.5 لیتر
قیمت اصلی 73,000تومان بود.قیمت فعلی 50,990تومان است.
مایع تمیز کننده شیشه خودرو تیزرو صنعت 4 لیتر
قیمت اصلی 43,600تومان بود.قیمت فعلی 30,660تومان است.
کیسه فریزر پلانگتون بسته 1000 عددی
قیمت اصلی 185,000تومان بود.قیمت فعلی 106,000تومان است.
تونر لافارر مدل مولتی اکتیو مناسب پوست های خشک و حساس حجم 170 میلی لیتر
قیمت اصلی 169,850تومان بود.قیمت فعلی 76,800تومان است.
قرص جوشان ویتامین ث 1000 میلی گرمی یوروویتال بسته 20 عددی
قیمت اصلی 65,420تومان بود.قیمت فعلی 19,460تومان است.
قرص جوشان ویتامین C 1000 میلی گرم‌ های هلث بسته 20 عددی
قیمت اصلی 65,000تومان بود.قیمت فعلی 15,870تومان است.
بند انگشتینام و قیمت