شب گذشته غلامعلی حدادعادل، با حضور در شبکه افق گفت: «به اشخاصی که خواهان ورود ایران به جنگ غزه هستند باید گفت شاید این، همان چیزی باشد که رژیم صهیونیستی میخواهد، یعنی تبدیل نبرد غزه به جنگ ایران و آمریکا.»
این چهره پرنفوذ اصوگرا در ادامه صحبتهای خود تاکید کرد: «رژیم صهیونیستی سالهاست که آمریکاییها را به جنگ با ایران تحریک میکند و ️از نظر راهبردی معلوم نیست که ورود ایران به جنگ، به نفع آرمان فلسطین باشد.»
این صحبتها که تقریبا مشابه مواضع ظریف در هفتههای گذشته بود را میتوان بخشی از پازل تلاش عقلای نظام برای اجتناب از درگیری مستقیم با آمریکا و ورود به جنگ دانست.
پیش از این در روزهای گذشته، ظریف در یک نشست گفته بود: «اسرائیل به دنبال گستردهتر کردن جنگ است. آنها میخواهند امتیازی از این جنگ غزه بدست بیاورند؛ وارد کردن جنگ آمریکا با ایران آرزوی آنهاست.»
سخنانی که با واکنشهای زیادی همراه شد و بسیاری از چهرههای اصوگرا به نقد مواضع ظریف پرداختند.
اما حالا تکرار حرفهای ظریف از زبان حداد عادل که در جبهه اصولگرایان چهره تأثیرگذاری است، قطعا برای طرفداران ورود ایران به جنگ خبر خوبی نیست، چرا که نمیتوانند حداد عادل را نیز مثل ظریف نقد کنند و به سابقه او حمله کنند.
اگرچه حرفهای حداد عادل از زاویهای دیگر نیز قابل بررسی است، چرا حداد عادل ترجیح داده است اعتبار خود را صرف تکرار صحبتهای ظریف کند؟
مسئلهای که احتمالا میتواند نشان دهنده عزم جدی عدهای برای کشاندن ایران به جنگ باشد، سبب شده است حتی حداد عادل نیز وارد صحنه شود و به شکل علنی با این موضوع مخالفت کند.
اما چه چیزی حداد عادل و ظریف را در این برهه حساس تاریخی در یک جبهه قرار داده است؟
در هفتههای اخیر با توجه به جنایتهای صهیونیستها در غزه، این رژیم در مجامع بینالمللی تحت فشار شدیدی قرار دارد. نتانیاهو در تلاش است با وارد کردن ایران به جنگ، دوباره به همان تاکتیک تکراری مظلومنمایی روی آورد و بتواند ورق را در مجامع بینالمللی به نفع خود بازگرداند.
در این شرایط، آن طور که از شواهد برمیآید در سطوح بالای نظام این جمعبندی شده است که فروپاشی اسرائیل از طریق دخالت نظامی ایران رخ نمیدهد و این اقدام تنها موجب ایجاد اجماع جهانی به نفع اسرائیل و علیه ایران میشود، به همین دلیل لازم است ایران از صحنه جنگ دور بماند و دخالت مستقیم نداشته باشد.