کت و شلوار مسیر دشوار و طولانی را طی کرد تا پایش به مغازههای فروش لباس زنانه باز شود. قفسهها و آویزهایی که در فروشگاهها با کتوشلوار و لباسهای رسمی زنانه پر شده است حاصل مبارزه طولانیمدت زنان برای آزادی حق انتخاب پوشش است.
اما این پایان ماجرا نبود. پسازآنکه زنان توانستند حق پوشیدن لباسهایی غیر از پیراهن و دامن را بگیرند، مشکل دیگری پیش رویشان بود. خط تولید کتوشلوار در انحصار مدلهای مردانه بود و زنان باید برای داشتن آن روانه خیاطیها میشدند.
فاصله قیمت یک کت دستدوز با نمونههای تجاری آن بسیار زیاد است؛ بنابراین تا زمانی که نشانهای تجاری قانع شوند، تولید کتوشلوار زنانه به نفعشان است، دههها زنان تنها زمانی کتوشلوارپوش میشدند که یا مدلهای مردانه به تنشان بنشیند و یا پول کافی برای دادن به خیاط داشته باشند.
چالش دیگری هم پیش روی زنان برای کتوشلوار پوشیدن بود: کلیشههای جذابیت زنانه.
اما بودند طراحانی که با قبول این چالش برای زنان در بالاترین ردههای خوشپوشی، کتوشلوار دوختند و به روی صحنههای مد فرستادند.
یکی از معروفترین کتوشلوارهای زنانه در تاریخ معاصر خوشپوشی، در سال ۱۹۶۶ توسط ایو سن لوران معرفی شد. تاکسیدوی زنانه “Le Smoking” بهقدری برای آن زمان ساختارشکنانه بود که گفته میشود تعدادی از رستورانها اجازه ورود زنهایی که آن مدل را پوشیده بودند نمیدادند.
البته این اقدام آنها خیلی هم تعجبآور نیست اگر بدانید که تا سال ۱۹۹۳ میشد یک زن را به دلیل پوشیدن شلوار از کنگره آمریکا هم بیرون انداخت.
در دهه ۱۹۸۰ نوبت «کتوشلوار قدرت» نمادین جورجیو آرمانی بود که با شانههای پهن و کتهای سایز بزرگ، نگاه کلیشهای به پوشش زنان در بازار کار را زیرورو کند.
هنوز هم کم نیستند کسانی که عقیده دارند جذابیت زنانه را باید با دامن و پیراهن نشان داد و اساساً کتوشلوار لباسی مردانه است؛ اما کمد لباس نسل هزاره این سالها بیشتر از قرن قبلی، به سلیقه خودشان پر میشود تا فشار کلیشههای جنسی.