به گزارش خبر فوری، عبارت «شرایط بحرانی» از آن دست عباراتی است که این روزها به وفور شنیده می شود. این عبارت در حوزه سیاست خارجی ایران بیش از سایر حوزه ها به گوش می رسد. انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و احتمال بازگشت سیاست فشار حداکثری، افزایش تنش ها میان ایران و اسرائیل، بازگشت به دوران پرتنش بحران هسته ای و افزایش تنش های سیاسی میان ایران و اروپا همه و همه نشانه های ورود به یک دوران سخت هستند.
این مساله ای نیست که تنها تحلیلگران بدبین بر آن تاکید داشته باشند. عبارت شرایط بحرانی توسط شخص وزیر امور خارجه ایران یعنی عباس عراقچی به کار گرفته شده است. عراقچی دیپلمات کارکشته ای است که سالها در وزارت امور خارجه بوده و به خوبی قدرت تشخیص وضعیت بحرانی را دارد. احتمالا عراقچی این روزها بیش از همیشه نگران آینده است و تلاش دارد تا فورا شرایط را برای مذاکرات جدید فراهم کند.
ترس عراقچی دو سویه است. او از یک سو نگران آمریکای ترامپ است و از سوی دیگر، نگران اروپا است. به نظر می رسد نگرانی عراقچی از وضعیت اروپا بیشتر از آمریکا است. آنطور که کوروش احمدی در مقاله جدیدش در شرق نوشته، عراقچی به شدت نگران به توافق نرسیدن ایران و اروپا تا مهر 1404 است و گمان دارد اگر ایران و اروپا تا این زمان به توافق جدیدی نرسند، ایران وارد یک وضعیت بحرانی خواهد شد.
احمدی در مقاله جدیدش این نگرانی را ناشی از پایان دوره زمانی قطعنامه 2231 می داند و می نویسد: «دکتر عراقچی به درستی گفته است که اگر تا 26 مهر 404 «توافق جدیدی حاصل نشود، احتمالا با یک شرایط بحرانی مواجه خواهیم بود». اشاره ایشان به سررسید انقضای قطع نامه 2231 است که آخرین فرصت غربی ها برای فعال کردن مکانیسم ماشه به قصد برگرداندن قطع نامه های شورای امنیت علیه ایران خواهد بود. اگر اول بهمن یعنی تاریخ شروع دولت دوم ترامپ را مبنای شروع تلاش اصلی برای توافق جدید بشماریم، تنها کمتر از 9 ماه فرصت خواهیم داشت و اگر روند دوماهه فعال کردن مکانیسم ماشه را نیز به حساب آوریم، زمان مفید به هفت ماه کاهش خواهد یافت. این دوره هفت ماهه برای رسیدن به توافقی جدید درباره موضوعاتی بسیار پیچیده بسیار اندک است. قطع نامه سه کشور اروپایی علیه ایران در شورای حکام آژانس را باید درواقع در ادامه تلاش هایی دانست که این سه کشور از نوامبر گذشته برای زمینه سازی جهت توسل به مکانیسم ماشه تا قبل از 26 مرداد شروع کرده اند.»
ماموریت سخت عراقچی/ اروپا یا آمریکا؛ آقای دیپلمات سراغ کدام خواهد رفت؟
پرسش اینجا است که در این دوره زمانی نسبتا کوتاه، ایران باید به سمت چه توافقی برود؟ به نظر می رسد عراقچی و تیمش، سه گزینه پیش رو داشته باشند. نخستین امکان، احیاء برجام است. دومین گزینه، ایجاد یک قرارداد یا توافقنامه فوری و موقت با اروپا است و سومین گزینه، آغاز روند مذاکرات جدید با دولت ترامپ است.
دیگر برای کسی تردیدی باقی نمانده که گزینه اول از میان گزینه های موجود خارج شده است. عراقچی در چند ماه اخیر بارها گفته است که «برجام مرده است» و احتیاج به یک توافق جدید است. بزرگترین مشکل برجام این است که منعقد کننده آن دیگر موجود نیست. برجام توافقی بود که میان ایران و 5+1 به امضاء رسید اما اکنون دیگر اثری از این ائتلاف بین المللی باقی نمانده است. میان روسیه و غرب به اندازه یک اقیانوس فاصله است. آمریکای ترامپ مسیر جدایی از اروپا را پیش خواهد گرفت و چین نیز وارد رقابت پرتنش با آمریکای جدید خواهد شد. بنابراین، احیاء برجام بی معنی خواهد بود.
شواهد گویای این هستند که گزینه دوم نیز به شدت پرتنش و چالشی خواهد بود. بسیاری از تحلیلگران معتقدند دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ متفاوت از دوره اول خواهد بود و بعید است ایران بتواند با همان سیاست «نه جنگ و نه مذاکره»، به «دیپلماسی تعلیق» خود تداوم بخشد (درباره دیپلماسی تعلیق اینجا بخوانید).
مهم ترین شاهد برای این مدعا تفاوت معنادار رفتار سیاسی اروپا در سال 2024 و 2018 است. اروپای سال 2018 به شدت حامی برجام بود و بر سر خروج از برجام، با دولت ترامپ مخالفت کرد. اروپا سعی کرد از طریق ایجاد مکانیسم «اینستکس» مبادلات مالی ایران و اروپا را تسهیل بخشیده و بدین طریق، مانع از نابودی برجام شده و سیاست «فشار حداکثری» آمریکا را هم دور بزند. با این حال، این مکانیسم نتوانست کارایی خود را نشان دهد و بعد از گذشت دو سال، از بین رفت. با این حال، مکانیسم اینستکس عاملی شد برای تداوم سیاست «تعلیق» در عرصه دیپلماسی ایران. اما در سال 2024 نه اثری از برجام مانده و نه اروپا مانند سابق است. سطح تنش ها میان ایران و اروپا بالا رفته و وزارت امور خارجه ایران نگران اجرای «اسنپ بک» توسط اروپا است (درباره مکانیسم ماشه و اسنپ بک اینجا بخوانید). در حال حاضر، بسیاری از ناظران این جمله را با خود تکرار می کنند که «اروپا که در سال 2018 به ایران نزدیک تر بود و سعی داشت برجام را احیاء کند، نتوانست مسیر ارتباطی ایران و غرب را هموار کند، چگونه در سال 2024 که در موقعیت تنشی با ایران است، از پس این کار برخواهد آمد؟»
بنابراین، تنها گزینه سوم برای عراقچی و تیمش باقی می ماند. شکی نیست که مذاکره با آمریکا و رسیدن به توافقی فوری (ولو موقت) با دولت ترامپ مساله ای پرتنش خواهد بود و مسیری سنگلاخی و پرفراز و نشیب خواهد داشت. با این حال، تنها چاره کار مذاکره مستقیم ایران با آمریکای ترامپ است (درباره امکان گفتگوی دوجانبه ایران و آمریکا اینجا بخوانید). اگرچه ترامپ وضعیت سیاست خارجه آمریکا را زیر و رو خواهد کرد اما شکی نیست که همچنان بر اروپا تسلط خواهد داشت و جلوی «اسنپ بک» را خواهد گرفت.