به گزارش برنا؛ بیست و هشتم صفر یا هفتم صفر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است که در این نوشتار به این سؤال پاسخ خواهیم داد که: «چرا دشمنان امام حسن ـ علیه السلام ـ اجازه ندادند که بدن مبارک آن حضرت بعد از شهادت کنار مرقد پیامبر (ص) دفن شود؟».
– پاسخ
یکی از امامان معصوم و نوه ی بزرگ پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت امام حسن مجتبی است که مورد ظلم بنی امیه و دیگر دشمنان واقع شده و با زهر کینه به شهادت رسیده و بعد از شهادت نیز، جنازه مطهر آن حضرت مورد حمله و تیرباران واقع شد.[۱]
این دشمنان چه کسانی بودند؟ و چرا با امام حسن مجتبی که به گفته پیامبر سید جوانان اهل بهشت بود این گونه برخورد کردند؟ و هدفشان چه بود؟
به گفته مورخین یکی از افرادی که در آزار و اذیت امام حسن ـ علیه السلام ـ ، چه در حال حیات و چه بعد از شهادت آن حضرت نقش مؤثری داشت، معاویه پسر ابی سفیان است. او از طرف امام حسن برای آینده ی بنی امیه احساس خطر میکرد و سرانجام بادروغ و تزویر جَعده- که همسر امام حسن بود- را وادار کرد که آن حضرت را به شهادت برساند.[۲]
فرد دیگری که عداوت بسیاری با امام حسن داشت و حتی در جلوگیری از دفن جنازه ی ایشان در کنار مرقد پیامبر نقش مؤثری داشت؛ مروان پسر حکم بود. همان کسی که پیامبر او و پدرش را به خاطر کارهای خلاف و دشمنیهایشان نسبت به اسلام از مدینه بیرون کرده بود و عمر و ابوبکر از رفع تبعید آنها امتناع کرده بودند اما عثمان در زمان خلافتش آنها را به شهر آورد و مروان را داماد خود کرد. مروان نسبت به خاندان پیامبر بغض و کینه شدیدی داشت و هیچ زمانی از آزار و اذیت اهل بیت دریغ نمیکرد.
چنانکه می دانید مسلمان شدن بنی امیه و آل ابیسفیان از روی ناچاری بود و آنها زمانی مسلمان شدند که اسلام قدرت حاکم شده بود و آنها برای حفظ جان خود اسلام آوردند؛ از این رو آنها هیچ وقت با خلوص نیّت مسلمان نشدند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام استفاده میکردند.
آنها به گفتههای پیامبر و دستورات حضرت اعتنایی نداشتند. در جریان دفن امام حسن ـ علیه السلام ـ وقتی که ابوسعید خدری (از اصحاب پیامبر) به مروان گفت: آیا از دفن حسن در کنار جدش ممانعت میکنی در حالی که رسول خدا او را سید جوانان اهل بهشت نامید؛ مروان با تمسخر به او گفت: اگر امثال تو حدیث پیامبر را روایت نمیکردند ضایع شده و از بین میرفت.[۳]
با توجه به روایت میفهمیم که مروان و امثال او چقدر به اسلام پای بند بودند! و حتی سعی داشتند احادیث و سفارشات پیامبر گفته نشود و مردم آنها را فراموش کنند. بنی امیه از اسلام بعنوان سپری برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکردند.
دلیل دیگری که در رابطه با جلوگیری مروان از دفن امام حسن ـ علیه السلام ـ گفته شده این است که چون مروان آن زمان از حکومت مدینه عزل شده بود با این اقدام میخواست معاویه را از خودش راضی کند و به این وسیله، خوش خدمتی خود را به معاویه نشان دهد و دوباره به حکومت مدینه برسد و به همین خاطر بعد از اینکه از دفن امام جلوگیری کرد آنرا با آب و تاب برای معاویه گزارش کرد.[۴]
فرد دیگری که در جلوگیری از دفن امام در کنار مرقد پیامبر نقش داشت عایشه دختر ابی بکر و همسر پیامبر بود که به تحریک مروان[۵] و همچنین به خاطر عداوتی که از امام علی ـ علیه السلام ـ و فرزندان آن حضرت داشت از دفن امام در روضه ی پیامبر جلوگیری کرد. مروان به عنوان سردمدار این فتنه میگفت که چرا عثمان باید بیرون مدینه دفن شود و حسن ـ علیه السلام ـ در کنار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ . در این میان نیز آل امیه و آل ابیسفیان و فرزندان عثمان با او همصدا شدند و از این کار جلوگیری کردند. عایشه نیز به فرزندان امام علی ـ علیه السلام ـ مخصوصاً به امام حسن ـ علیه السلام ـ بدبین بود و نسبت به او کینه داشت.
عایشه در جریان دفن امام حسن ـ علیه السلام ـ گفت: میخواهید کسی را که من دوست ندارم به خانه ی من داخل کنید.[۶] البته ادعای عایشه هم مانند ادعای سایرین بهانه بود؛ چون عایشه از خانه پیامبر سهم کمی داشت و نمیتوانست ادعا کند که خانه همهاش مال اوست اما چون از حضرت علی ـ علیه السلام ـ و فرزندان آن حضرت به خاطر وقایعی که پیش از این جریان اتفاق افتاده بود کینه و عداوت داشت با این بهانه از دفن امام جلوگیری کرد.
هدف دیگری که مخالفین از این اقدام خود داشتند همانا دور کردن خاندان پیامبر از ایشان و جایگزینی وابستگان خود به عنوان نزدیکان پیامبر بود که البته در رسیدن به این هدف توفیق چندانی نیافتند.
پی نوشت ها:
[۱] . قرشی، سید علی اکبر، شخصیت امام مجتبی، چاپ میهن، ۱۳۸۰ هـ ، ص ۳۷۲، نوبت چاپ اول.
[۲] . اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابفروشی صدوق، ۱۳۴۹، ص ۶۵.
[۳] . جعفریان، رسول، حیات فکری سیاسی امامان شیعه، قم، انتشارات انصاریان،چاپ پنجم، ۸۱، ص۱۶۸.
[۴] . همان، ص۱۶۹، به نقل از انساب الاشراف، ج۳، ص۶۵.
[۵] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه وفاء، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ ، ج۴۴، ص۱۵۷.
[۶] . قائمی، علی، در مکتب کریم اهلبیت امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ ، انتشارات امیری، چاپ اول، ۷۴، ص ۴۴۲، و قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۱، انتشارات هجرت چاپ هشتم، ۷۳، قم، ص۴۴۰.